فصل سوم کتاب در باب حکمت زندگی دربارهی آنچه از آن ماست، صحبت میکند. شوپنهاور به نقل از «اپیکور» فیلسوف یونانی، نیازهای انسان را به سه دسته تقسیم میکند. نیازهای طبیعی و لازم، نیازهای طبیعی و غیرلازم و نیازهای غیرطبیعی و غیر لازم و در ادامه در تعیین مرز آرزوهای عاقلانه به انسان چنین میگوید: «آدمی به نعمتهایی که هرگز به فکر داشتن آنها نیفتاده است، اصلا نیازی احساس نمیکند. بلکه بدون آنها هم کاملا راضی است، در حالیکه کسی که صد بار بیشتر از دیگری دارد به علت کمبود آنچه توقع آن را دارد احساس ناخرسندی میکند». در فصل چهارم شوپنهاور دربارهی آنچه مینماییم و جایگاه و ارزش ما در نظر دیگران صحبت میکند. او در این فصل توضیح میدهد که با وجود اینکه تفکر دیگران تاثیری در سعادت واقعی ما ندارد، چرا همهی انسانها بدون استثنا به نظر دیگران در مورد خود اهمیت مفرط میدهند. در فصل پنجم کتاب، شوپنهاور اندرزها و اصول راهنمای عمل به قواعد خردمندانه را در 4 دستهی «نظرات و اندرزهای عمومی»، «نظرات و اندرزها در خصوص رابطه ما با خویشتن»، «رابطه ما با دیگران» و «رابطه ما با زندگی و سرنوشت» به تفصیل توضیح میدهد. فصل آخر کتاب دربارهی تفاوتهای آدمی در سنین گوناگون صحبت میکند. شوپنهاور در این فصل توضیح میدهد که تنها زمان حال است که در اختیار بشر است و انسان تنها در زمان تولد است که آیندهای طولانی در پیشروی خود میبیند. در پایان عمر هم، گذشتهای طولانی در پشت سر او قرار دارد. نویسنده در ادامه توضیح میدهد که انسان در هر مقطع زمانی از عمرش متوجه تغییرات شناختهشدهای میشود. شوپنهاور در فصل انتهایی کتاب، خصوصیت و دگرگونی انسان را از کودکی مورد بررسی قرار میدهد. به عقیدهی شوپنهاور، عقل کودکان هنوز به جنبههای هولناک عینی جهان پی نبرده است و از نظر کودکان، جهان و موجوداتش دارای ظاهر و درون زیبایی هستند. اما زمانیکه انسان جوان است همهچیز در نظرش تمام نشدنی و جاودانه است. او، همیشه فکر میکند به اندازه کافی وقت دارد به همین دلیل وقتش را هدر میدهد. اما هرچه سالمندتر میشود بیشتر محتاج زمان میشود و احساس میکند لحظهای را نباید در زندگی از دست بدهد.--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/message
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.