برج آسمان اثر مارگارت میلار
مضمون اصلی کتاب گویای «برج آسمان»، درهمپیچیدگی و فروریزی شخصیت افراد براثر فشارهای روانی متحمل شده در گذشته است. نویسنده از دیدگاهی فرویدی به روابط خانوادگی مینگرد و با خلق فضاها و موقعیتهای کاذب باورپذیر، این معنا را به خواننده منتقل میکند که درنهایت، پیچیدهترین معما همانا ذهن و روان بشری است. کارآگاه «کویین» در شهر «سن فلیس» بهطور اتفاقی به برجی میرسد که در آن ۲۷ قدیس ساکناند. کویین با ورود به این برج، با مراحل سلوک و زندگی مشقتبار این افراد آشنا میشود و ناخواسته در جریان حوادثی مرموز قرار میگیرد. کارآگاه ۳۶ ساله «جوزف رادیارد کویین» سوار بر ماشینی قدیمی و کهنه از «ریتو» به سوی «سن فلیس» میرود. اما راننده او را در ۵۵ مایلی این شهر و در بیابانی بیآب و علف پیاده میکند و با دادن نشانی برجی مرموز با ساکنانی عجیب و غریب در همان نزدیکیها، برای اقامت موقت، از آنجا دور میشود. گرسنگی و تشنگی بر کارآگاه چیره میشود و تصمیم میگیرد برخلاف میلش، به سوی برج برود و شب را در آنجا بگذراند. بنابراین با رسیدن به برج، درخواست کمک میکند. «خواهر مرحمت»، زنی ۵۰ ساله، با قدی بلند و تنومند، در را باز میکند و پس از کسب اطمینان از اینکه مرد غریبه خبرنگار نیست، با رویی گشاده از وی پذیرایی میکند. «برادر لسانالغیب»، مردی میانسال و لاغر نیز، در این مکان حضور دارد که بیمار است و خواهر مرحمت همانند پرستاری دل سوز مراقب سلامتی اوست. با ورود کویین به این برج، ماجراهایی پر رمز و راز رخ میدهد و کارآگاه، درگیر رازگشایی آنها میشود. درباره نویسنده: «مارگارت الیس میلار» (ملقب به استورم) (۵ فوریه ۱۹۱۵ - ۲۶ مارس ۱۹۹۴) نویسنده آمریکایی-کانادایی رمانهای پلیسی، جنایی، معمایی و رازآلود بود. وی در شهر برلین ایالت انتاریو کانادا متولد شد. (این شهر در سال ۱۹۱۶ به کیچنر تغییر نام داد) وی در مؤسسه دانشگاهی کیتچنر-واترلو و دانشگاه تورنتو تحصیل کرد و پس از ازدواج با «کنت میلار» (معروف به راس مکدونالد) برای دههها در شهر «سانتا باربارا» اقامت گزید. اغلب در رمانهای بعدی او از این شهر با نامهای مستعار «سان فیلیسا یا سانتا فیلیسیا» به عنوان مکان اصلی اتفاقات داستان استفاده شده است. *دربارهی کتابها و آثار نویسنده: آنچه کتابهای میلار را متمایز میکند، شخصیتپردازیهای عمیق اوست. اغلب اوقات کتابهای او پیچیدگیهای درون زندگی مردم را به ما نشان میدهد، مسائلی همچون: اختلاف طبقاتی، ناامنی، جاهطلبیهای شکستخورده، تنهایی، انزوای وجودی یا پارانویا. جزئیات درونی زندگی افراد ناسازگار در اجتماع یا افرادی که جایگاهی در محیط اطراف خود ندارند؛ در آثار او به تصویر کشیده میشود. در بعضی از کتابها (مثلاً دروازههای آهنین) درمییابیم که از دست دادن ارتباط با واقعیت و رسیدن به جنون، چه حسی دارد. به طور کلی، او نویسندهای است با بیان توصیفی و اقتصادی، که اغلب در انتقال مفهوم جامعهشناسی داستانها بلندپروازانه عمل کرده است. میلار در آثارش اغلب «پایانهایی غافلگیرانه» ارائه میدهد، اما جزئیاتی هستند که امکان حل راز نهایی را فراهم میکنند. این جزئیات معمولاً به شیوهای ماهرانه در بهترین نقاط عطف روایت گنجانده شدهاند. میلار در طراحی داستان کتابهایش به ظرافتهای تعاملات انسانی و جزئیات غنی و عمیق روانشناختی شخصیتهایش توجه دارد. او در توصیف و روایت ابعاد روانشناختی زنان، پیشگام بود. کتابهای او یک دیدگاه بالغ و مهم از تمایز طبقاتی، آزادی جنسی و سرخوردگی و دوگانگی اخلاقی دربرابر شرایط اقتصادی شخصیتها دارند. آنها به ما یاد میدهند که زندگی در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی به همان اندازه که هالیوود تصویر میکرد، سیاه و سفید نیست. بسیاری از وبسایتها از او به عنوان نویسنده فیلمنامه برای برادران وارنر، بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم یاد میکنند، اما جزئیات بیشتری درباره اینکه وی چه کار کرده است، در دست نیست. در همان زمان کمپانی برادران وارنر امتیاز رمان «دروازههای آهنین» و «پرتره یک زن در حال جنون» را خریداری کرد؛ اما گفته می شود بت دیویس و دیگر بازیگران برجسته برادران وارنر در نهایت آن را رد کردند، زیرا قهرمان اصلی و به یاد ماندنی در بخش سوم داستان گم میشود. این فیلم هرگز تولید نشد. در اوایل دهه ۶۰ میلادی، از دو رمان دیگر او برای مجموعه تلویزیونی گلچین آلفرد هیچکاک، اقتباس تلویزیونی شد. در حالی که کارآگاهان داستانهای وی به هیچ عنوان شناخته شده نبودند، اما گاهی اوقات برای بیش از یک رمان، از یک شخصیت ثابت کارآگاهی استفاده میکرد.
--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/messageHosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.