جهنم بهشت اثر جومپا لاهیری (بهترین کتاب در مورد مهاجرت)
جهنم- بهشت یکی از داستانهای کتاب «خاک غریب» است. این مجموعه داستان که سال 2008 منتشر شده است مانند بقیهی کتابهای لاهیری داستان مهاجران هند وبنگال است که در آمریکا زندگی میکنند. داستان جهنم- بهشت از این مجموعه که به صورت مستقل نیز منتشر شده است نیز داستانی از زبان دختری به نام یوشا است که در خانوادهای بنگالی در آمریکا زندگی میکند. داستان دربارهی آشنایی جوانی به نام پراناب چاکرابوتی با خانوادهی یوشا به خصوص مادرش آپارنا وتعاملات میان آنهاست است. نویسنده با هوشمندی از روایت دخترکی استفاده کرده است که تغییرات مادرش را با دقت زیر نظر دارد و تحولات روحی او را هرچند نمود عملی و بیرونی ندارند درک میکند،در بخشی از داستان او در این باره میگوید: «آنموقع نمیدانستم که سر زدنهای عمو پراناب چیزی بود که مادرم تمام طول روز منتظرش بود، چیزی که باعث میشد او ساری نو بپوشد و در انتظار آمدنش موهایش را شانه کند. و نمیدانستم که از قبل برنامهی تنقلات نامحدودی که میخواست با آنها از او پذیرایی کند را میچید. نمیدانستم که برای لحظهای زندگی میکرد که صدای «بودی!» گفتن او را از ایوان بشنود، و اینکه روزهایی که حواسش نبود مادر کاملاً قبراق و سرزنده بود.» داستان سالهای زیادی را در برمیگیرد و سرنوشت روابط شخصیتهای داستان در ان به زیبایی روایت میشود. خلاصه داستان جهنم، بهشت پراناب چاکرابورتی دانشجوی هندی دانشگاه ام آی تی است که درذهن دارد به کلکته برگردد. او دچار غم غربت شده است و از زندگی در امریکا عذاب میکشد. روزی او در یکی از خیابانهای بوستون دختری به نام یوشا و مادر بنگالیاش آپارنا را میبیند. او آنها را تعقیب میکند و سرانجام با این خانواده طرح دوستی میریزد. آپارنا خودش هم در غم غربت دست و پا میزند و احساس تنهایی میکند. او از پذیرایی از پراناب در خانهشان خوشحال است.
--- Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/hazardastan/messageHosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.