سوگیری که ما را چند دسته می سازد: دانش و سیاست تفکر طرف من
(The Bias That Divides Us)
نویسنده: کیث استانوویچ
به روایت : دکتر آذرخش مکری
مشاهده در یوتوب : https://youtu.be/-WdxEn7IVX0
---------
کتاب "سوگیری که ما را چند دسته می سازد: دانش و سیاست تفکر طرف من" آخرین اثر کیث استانوویچ استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو است که توسط انتشارات ام آی تی به چاپ رسیده است. متاسفانه استانوویچ برای مخاطب ایرانی و حتی جهانی کمتر شناخته شده است. او کارهای بسیار جالبی در زمینه خردگرایی انسان ها انجام داده است و ضریب خردگرایی از ابداعات اوست. او در آثار دیگر خود مدعی است که در انسانها علاوه بر ضریب هوش، توانایی خاصی در تفکر خردگرایانه وجود دارد که همبستگی کمی با هوش متعارف نشان می دهد اما سرمنشا قدرت نقد و استدلال و نپذیرفتن خرافات است. در کتاب فعلی به یکی از جالب ترین سوگیری های بنیادین بشر بنام سوگیری طرف من می پردازد. در این سوگیری انسان ها بشدت شواهد بیرونی، اتفاقات و گزاره ها را به نوعی درک و تفسیر می کنند که موید اعتقاد قبلی آنها باشند. عده ایی به این سوگیری تایید هم گفته اند اما استانوویچ به تفاوت اساسی بین خطای تایید و سوگیری طرف من اشاره دارد. کتاب مملو است از اشاره به آزمایش های مهم در علوم شناختی در زمینه شناخت انگیزه مند و جهت دار که به یکی از آنها در فایل قبلی بنام "شناخت های جهت دار ما" اشاره کردم. او معتقد است که این سوگیری با زمینه های طبقاتی و اجتماعی افراد مرتبط است و باور دارد که در همه جناح ها چه محافظه کار و چه لیبرال با شدتی کمابیش مشابه دیده می شود. نکته جالب دیگری که به آن اشاره می کند این است که وجود سوگیری طرف من از شخصیت افراد بر نمی خیزد و عاملی فراگیر نیست. همان انسان هایی که در حوزه های خاصی سوگیری شدید طرف من دارند در حوزه های دیگر کاملاً طبیعی عمل می کنند. بعبارت دیگر این خطا نه محصول صفت افراد، بلکه خاص سوژه مورد مناقشه است. محافظه کاران گاهی هنگام بحث درباره سقط جنین، آزادی حمل اسلحه و حقوق همجنسگرایان این کژ کاری شناختی را نشان می دهند و لیبرال ها هنگام بحث درباره حقوق اقلیت ها، برابری جنسیتی و یا تعرضات نژادی ممکن است دچار آن شوند. او معتقد است که اصولاً مغز برای ارزیابی بیطرف شواهد تکامل نیافته است و پردازش جهت دار شکل غالب در کارکرد است که البته این جهت داری ارزش تکاملی و بقا داشته است. یکی از این ارزش ها همسویی و هم جهتی با افراد هم فکر و هم گروه و تقویت اتصال بین آنها است. یعنی بواقع سیستم شناختی ما در مقابل بسیاری شواهد نابینا می شود تا در ازای آن همبستگی و انسجام گروهی حفظ گردد.