گیله مرد یکی از مبارزان گیلان است. او مردی روستایی است که خان منطقه مالیات بی حساب و کتاب از او گرفته است. در جریان اعتراض به مالیات و در نبود گیله مرد، زن او را کشته و کودک شیرخواره اش تنها می ماند. چند وقت بعد نیز گیله مرد دستگیر می شود. او همراه دو مامور در جنگل و در شلاق باران به سوی فومن به راه می افتند. داستان در همین حرکت و اقامت در قهوهخانه نزدیک مقصد به تدریج باز میشود. گلیه مرد در فکر فرار است...