کاندید (سادهدل) اثر ولتر ترجمه جمشید بهرامیان
خلاصه داستان کاندید
کاندید پسری جوان، زیبا و سادهدل است که در قصرِ بارونِ توندر-تن- ترونخ بزرگ شده و زندگی میکند. ولتر رمانش را با شرح خصوصیات این شخصیت آغاز میکند و سپس بارون و خانوادهاش را به خواننده معرفی میکند. کاندید در قصر بارون زیر نظر استادی به نام پانگلوس که متخصص کیهانشناسی، ماوراالطبیعه و الهیات است تعلیم میبیند. بارون دختری به نام کونهگوند دارد، کاندید و کونهگوند به یکدیگر علاقه مند میشود و همین سبب اخراج کاندید از قصر بارون میشود. کاندید بیرون از قصر بارون با فراز و نشیبهای زیادی مواجه میشود و به نقاط مختلفی سفر میکند. ولتر در لابلای این روایت دیدگاههای فلسفی خود را به خواننده ارائه میکند.
کاندید به چه معناست؟
رضا مرادی اسپیلی در مقدمهای که بر ترجمهاش از رمان کاندید نوشته است به طور کامل به ریشهی این کلمه پرداخته و علت نامگذاری کتاب را توضیح میدهد:«کاندید از صفت فرانسوی به همین نام میآید که در انگلیسی نیز وجود دارد. هر دو از واژهی لاتین کاندیدوس گرفته شدهاند که معنی اولش سفید است.» او ادامه میدهد:«همهی این معنیهای جنبیِ واژه، به قهرمان ولتر میخورند: او آلودهی دنیا نمیشود، روحی پاکیزه دارد، کاملا راستگو و قابل اعتماد است و همیشه آماده است تا فلسفهی پانگلوس را(بخوانید فلسفهی لایبنیتز که ولتر در این کتاب پنبهی ان را میزند) به محکی دیگر بزند. او چنان موجود معصوم سپیدی است که گویی هرگز بزرگ نمیشود.»
درباره ولتر، فیلسوف آزادی خواه
21نوامبر 1694 پنجمین فرزند خانوادهی آروئه در پاریس متولد شد. کسی فکر نمیکرد این پسر کوچک روزی فیلسوف بزرگی خواهد شد و چندین قرن بعد همچنان افکار و آثارش طرفداران خود را خواهد داشت. فرانسوا ماری آروئه که با تخلصش ولتر شناخته میشود، دوران کودکی و نوجوانیش را در پاریس زندگی گذراند. پدرش وکیل بود و خانوادهاش از طبقات پایین جامعهی فرانسه بودند. ولتر در مدرسه زبانهای یونانی و لاتین را آموخت و بعدها به انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی مسلط شد.
او بر خلاف خواست پدرش که ترجیح میداد پسرش حرفهی او را ادامه دهد به نویسندگی روی آورد. از ولتر آثار زیادی بر جای مانده است. او در زندگیش بیش از 20000 نامه و 2000 کتاب و رساله نوشت. آثار ولتر در قالب شعر، داستان کوتاه، رمان، جُستار و پژوهشهای تاریخی است. از میان آثار او میتوان «کاندید»، «مرگ قیصر»، «دوشیزه اورلئان»، «آثار پیش داوری» و «اجزای فلسفهی ایزاک نیوتن» را نام برد.
فرانسوا ولتر به «دادائیسم» معتقد بود. دئیستها به وجود خداوند اعتقاد دارند، اما معتقدند او جهان را آفریده و سپس رها کرده است و کاری به آنچه در آن میگذرد ندارد. ولتر به خاطر انتقادهای تند و تیزش از مسیحیت به ویژه کلیسای کاتولیک همواره زیر تیغ سانسورهای سخت گیرانه حکومت بود. او از آزادی مذهب، آزادی بیان و جدایی کلیسا از حکومت دفاع میکرد. فرانسوا ولتر طرفدار سر سخت آزادیهای مدنی بود و از قلمش برای انتقاد از کم تحملی کلیسا و حکومت، سخت گیریهای مذهبی و عملکرد نهادهای مختلف در فرانسه استفاده میکرد.
فرانسوا ولتر همواره با حکومت و کلیسا در فرانسه درگیر بود. او اولین بار سال 1726 از فرانسه تبعید شد. هرچند سه سال بعد توانست به فرانسه بازگردد اما بازهم درگیریهایش با دولت و کلیسا تمام نشد و بار دیگر مجبور شد به انگلستان فرار کند.
فرانسوا ولتر سال 1778 بر اثر بیماری در گذشت. به دلیل اختلاف ولتر با کلیسا، پس از درگذشت او کلیسا برگزاری مراسم برای او را ممنوع اعلام کرد. البته پیش از آن دوستانش شبانه او را با مراسم مذهبی به خاک سپرده بودند. بعد ها در سال 1791 بقایای جسد ولتر در پاریش به شکل باشکوهی تشییع شد و در «پانتئون» به خاک سپرده شد.