از سقوط افغانستان چه آموختیم؛ فروپاشی یا همبستهگی؟
۱۵ آگست سه سال پیش، دولت جمهوری با فرار اشرف غنی سقوط کرد و گروه طالبان بر افغانستان تسلط یافت. با فرار غنی، هرچند هسته مقاومت در پنجشیر شکل گرفت، اما فردای سقوط کابل، ما با یک فروپاشی تمامعیار روبهرو بودیم؛ فروریزی کامل ساختار و نیروهای سیاسی و نظامی.
از فردای پس از سقوط، نهتنها دولت در تبعید شکل نگرفت؛ بلکه همه اعضای مهم سیاسی و نظامی دولت به فرافکنی و انداختن تقصیر به شانه دیگری شروع کردند. در زمانی که میبایست همه متحد و علیه دشمن مشترک میجنگیدند، به جان همافتادند و تا هنوز که سه سال از آن فاجعه میگذرد، سریال انداختن تقصیرها به دوش دیگری جریان دارد و تا کنون هیچ مقام سیاسی و نظامیای تقصیر خودش در شکست جمهوری را نپذیرفته است.
در این پادکست روزنامه ۸صبح، به پیامدهای سقوط جمهوری میپردازیم؛ به درسهایی که از آن آموختیم و آنچه که باید میآموختیم، اما نشد. به این میپردازیم که مقاومت مدنی و نظامی علیه طالب آیا به اتحاد گروههای مختلف قومی و مذهبی میانجامد یا تضادهای موجود مانع همبستهگی و مبارزهی متحدانه خواهد شد؟ روایتی که بتواند مبنای این اتحاد باشد چیست و آیا میتوان رگههایی از این روایت را در مبارزه امروز علیه طالبان شاهد بود؟
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.