خلاصه قسمت قبلی :
در قسمت قبلی تعریف کردم که تور فلان فلان شده با تحریک سلم زد ایرج رو کشت و هر دوتاشون برگشتند به سرزمین هاشون. هر دو تا هم مثل هاپو از انتقام گرفتن فریدون میترسیدند ولی میدونستند که فریدون از ترس این که سنت بدی توی خاندانش بمونه خودش نمیاد به جنگ پسر هاش و یکی دیگه رو از نسل ایرج پرورش میده و میفرسته برای همین تمام تلاششون رو میکردند که تا وقتی فریدون هنوز زنده است هیچ بچه ای از نسل ایرج روی زمین باقی نمونه. هرچی به دنیا میومد رو یا خودش رو میکشند و یا پدر مادرش رو. اما اخر دست منوچهر به دنیا اومد که میشد نوه ی ایرج!