در قسمت قبل تعریف کردم که سام بالاخره بچهدار میشود، اما بچهاش موهای سفید دارد و ازش خوشش نمیآید! با کمال نامردی، بچه را برمیدارد و میگذاردش توی کوه و میگوید: «اصلاً نخواستم!»
سیمرغ، بچهای که اسمش زال بوده، را در کوه پیدا میکند و بزرگش میکند. بعد از سالها که زال بزرگ و تنومند میشود، سام چند بار خوابش را میبیند و از کردهاش پشیمان میشود. بالاخره میرود به کوه، دنبالش میگردد و در نهایت پیدایش میکند. با اصرار خودش و سیمرغ، زال راضی میشود که امتحانی برگردد پیش بابایش... تا ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی میافتد!
Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/instagram : diwan_podcast