ای لبت ساغر بیجاده من
بوسه ات ناب ترین باده من
ادمیزاده واین زیبایی؟
با تو رازی است پریزاده من
ای هماغوشی تو مایده من
وی تنت سفره اماده من
سر به افلاک رساند از عشقت
دلک خاکی افتاده من
تا ببندم به نمازت قامت
بستر وصل تو سجاده من
تا بدانجا که تو هستی برسم
از کجا می گذرد جاده من؟
سرورعنایی وازادی را
از تو اموخته ازاده من
رقم حسن خدا دادی تست
هنر طبع خدا داده من
تا به تبیین جهان پردازم
عشق تو فلسفه ساده من