Sveriges mest populära poddar

https://t.me/radioshereparsi رادیو شعر پارسی

تنگ غروب از سنگ بابا نان در آورد 💖 شعر از مریم آریان 💖 دکلمه آیلار غفرانی

2 min • 6 maj 2020
تنگ غروب از سنگ بابا نان در آورد آن را برای بچه های لاغر آورد مادر برای بار پنجم درد کرد و رفت و دوباره با خودش یک دختر آورد گفتند : دختر ، نان خور است و مادرم گفت ای کاش می شد یک شکم ، نان آور آورد ☘️☘️☘️ تنگ غروب آمد پدر با سنگ در زد یک عده را مهمان برای مادر آورد مردی غریبه با زنانی چادری که مهمان ما بودند را پشت در آورد مرد غریبه ، چای خورد و مهربان شد هی رفت و آمد هدیه ای آخر سر آورد من بچه بودم وقت بازی کردنم بود جای عروسک پس چرا انگشتر آورد ☘️☘️☘️ تنگ غروب از سنگ بابا نان در آورد آن را برای بچه های دیگر آورد مادر برای بار آخر درد کرد و رفت و نیامد باز اما دختر آورد
Förekommer på
00:00 -00:00