شعری از کیوان شاهبداغی
من اینجا با تمام عشق می مانم
در این خاکی که صد ها
صد هزاران لاله را در سینه دارد
تا نفس باقیست می مانم
و ایران را به عشق آنکه در راه است ، می سازم
شکایت دارم از نامردمی ، از فقر
و از دردی که بر این مردمان پیوسته می بارد
ولی من عاشق این خاک و ایرانم
به خون پاک آنانی که جان در راه ایران داده
می مانم
بسان بی شماران عاشقان این وطن ، این خاک
بسان خیل زیبا مردمان پاک
و می دانم که روزی آفتاب روشنی
از مشرق این خاک زیبا جلوه خواهد کرد.
و غم از سرزمین مردمان پاک خواهد رفت
و می دانم در این غوغا که دشمن در لباس دوست می آید
و گاهی دوست ، چونان دشمنی بی رحم
به روح مردمان خسته می تازد
و بذر دشمنی ، صد بغض می کارد
نباید مام میهن را رها سازم
هلا ای هموطن ،
ای از تبار دختران مهربان ایران
تو هم چون مام میهن مهربانی کن
پذیرای نگاهی جز نگاه خود در این دنیا
که فهم این تفاوت ها به خلقت ، گونه گون بودن
پس آنگه همنشینی با قبول این نگاه جور دیگر
وین تفاهم با تفاوت
خود نشان درک زیبایی ست
بدان این مردمان در سرزمین خویش می مانند
و روزی در کنار مهربان نوری که می آید
سرود عشق می خوانند
کیوان شاهبداغی
بیست و هفتم دیماه نود و هشت