Sveriges mest populära poddar

https://t.me/radioshereparsi رادیو شعر پارسی

نام شعر: زن در ان دنیای دیروز و در امروز پراز سختی منم اینجا زنی تنها ... 💖 شعر و صدا سپیده شعبانی

4 min • 20 juni 2020
نام شعر: زن در ان دنیای دیروز و در امروز پراز سختی منم اینجا زنی تنها منم در اوج بدبختی صدایم میشود خاموش از شهر غم انگیزم نهانم هم که پنهان است چرا؟از چه بر انگیزم؟ تو یک دم غرق در فکری عرق بر گونه میریزی صدایت را بریدی که نپرسند از چه لبریزی! سکوتت محترم باشد!بیا اینجا تو کاری کن بیا ای دوست این شهرم!خودت را خوب خالی کن سر این شهر من دارد کمی درد از هم آغوشی دل شهرم که بیمار است تو چون میدانی مدهوشی صدایت را کمی صاف و گلایه میکنی قطعا که زن بودن چه پر درد است و میدانی چرا حتما! درون شهر تو گویی که زن بودن به ارایش به لاک صورتی هست و زبانی نرم و پرخواهش درون شهر تو ای دوست!زن بودن یعنی خواری یعنی رژت کمی پررنگ و سرخ باشد تو بیماری و من هستم زنی بیمار،با این درد در سینه همه چشمم شده مات از نگاه تیز ایینه بیانم پوچ!تو خالیست!صدایم گنگ و بی حال است و هر روزم شده او و نگاهش!این چه احوال است؟ یکی در اینه امشب دهن کج کرد:تو زن هستی! و من هم با همان بغضم به خود گفتم:چه بد مستی! منم ان زن که بد مست است از این عالم از این دوری منم ان زن که گفتندش که این شال است!تو مجبوری مرا مجبور کردند تا بپوشم انچه گویند را مرا مجبور کردند و....شدم جنس ضعیف اما سرت از شرم پایین است نگاهم کن!چه غم داری؟ خودت گفتی بگو گفتم!نگو غمگین و شرمساری ببین من را!پر از تیغم پر از حرفو پر از دادم تو ای شهر کثیف! هی تو!تو بودی دادی بر بادم اگر هرشب تو را گفتم که از زن بودنم خستم از امشب شهرتوخالی! بترس از من!که زن هستم @spiid.eh
Förekommer på
00:00 -00:00