گر آخرین فریب تو، ای زندگی، نبود
اینک هزار بار، رها کرده بودمت
زان پیشتر که باز مرا سوی خود کِشی
در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت
هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید
آغوش گرم خویش برویم گشاده ای
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب، فسون ها نهاده ای
در پشت پرده، هیچ مداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت
او را طلب کنی و مرا رام او کنی
روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم
روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم
در دام این فریب، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش
ای زندگی، دریخ که چون از تو بگسلم
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش
#نادر_ نادرپور. #رادیو_شعر_پارسی#سهراب_سپهری #فروغ_فرخزاد #هوشنگ_ابتهاج #نیما_یوشیج#حسین_منزوی #سعید_بیابانکی#علیرضا_آذر#سید_علی_صالحی#کاظم_بهمنی#فریدون_مشیری#کیوان_شاهبداغی#سید_تقی_سیدی#آثار_ماندگار#غزل_فاخر#نوستالوژی#شعر#ترانه#شاعر_جوان#شعر_امروز#دکلمه#شعر_سپید#احمد_شاملو#نریشن