دیدن فقر از پشت صفحه تلویزیون یک چیز است و لمس کردناش یک چیز. دیدن فقر از پشت تلویزیون، صحنههای رقصیدن میان خیابانهای خاکی و خندههای از ته دل چند تا کودک است و لمس کردناش، گرسنگی کشیدنهای مدام. دیدن فقر از پشت تلویزیون، خانوادهای است که دور سفرهای نشستند و با بگو بخند مشغول خوردن یک تکه نان هستند و لمس کردناش، دردی است که مادر و پدر کشیدهاند تا آن تکه نان را سر سفره بیاورند و بچههایشان را سیر نگه دارند. دیدن فقر از پشت تلویزیون، زمین تا آسمان با لمس کردناش متفاوت است و ما، گاهی بیآنکه بخواهیم در فقیر کردن انسانها شریکایم.