تا جایی که من میفهمم فصل هشتمِ جلد اول «کاپیتال» سیاسیترین فصل کتاب است. مارکس در این فصل با درنگ بر «روزِ کاری» (working day) به روشنی نشان میدهد که چگونه «ولع گرگوار» سرمایه به تصاحب ارزش اضافی همواره، اگر مانعی پیشِ پایش نباشد، به زیادهکاریهای فرساینده و نفسگیر کارگران میانجامد و چرا، از آن سو، همیشه یکی از پایهایترین خواستههای طبقهی کارگر کاهش ساعات کار روزانه و افزودن به زمان فراغت بوده که نهایتاً در قوانین محدودکنندهی روزِ کاری متجلی شده است و خود این، چگونه سرمایه را به ابداع شیوههای جایگزین برای جبران (و بیشینهسازیِ) ارزش اضافی واداشته که حاصلش، به زبان مارکس اگر بگوییم، چیزی نبوده مگر اولویت فزایندهی «ارزش اضافی نسبی» (افزایش سهم یا نسبت زمان کار اضافی به زمان کار لازم) به «ارزش اضافی مطلق» (افزایش بیقیدوبند ساعات کار روزانه). مارکس از اول تا آخر فصل هشتم توجه خواننده را به سیاسیبودن زمان جلب میکند، به اینکه چرا تصاحب زمان موضوعی سراپا سیاسی است و چرا کارگران باید برای بهچنگآوردنِ «زمانی برای خود» بجنگند، که همواره جنگیدهاند.
فایل صوتی خوانش جلد اول "سرمایه"ی کارل مارکس؛ نشست بیستویکم؛ انجمن جامعهشناسی ایران؛ پاییز 98 [ادامهی فصل هشتم تا آخر: کار روزانه. قانونهای کار و محدودیت زمان کاری. مبارزهی کارگران برای کار روزانهی متعارف. قانون کار همچون سنگر اجتماعی. پایان هر چه زودتر زمان بیگانه و آغاز هر چه زودتر زمان فراغت: یک تغییرِ عظیمِ بیهمتا]: