پادکستهای ۸صبح که با حضور کارشناسان، تحلیلگران و فعالین سیاسی و مدنی برگزار میگردد، مسایل عمده و اساسی جامعه افغانستان و نیز مسایل جهانی مرتبط به افغانستان به بحث گرفته میشود. ۸صبح، چهار پادکست تولید میکند که شامل دو پادکست به زبان فارسی زیر نام پادکست هفتگی، سخن زن، یک پادکست به زبان پشتو زیر عنوان ژوري خبري و یک پادکست دیگر به نام «Insights» به زبان انگلیسی است.
The 8am Media podcasts, featuring experts, analysts, and political and civil activists, discuss major and fundamental issues of Afghan society as well as global issues related to Afghanistan. 8am Media produces four podcasts, including two in Persian: the weekly podcast ”Sokhan e Zan,” one in Pashto titled ”Zhowari Khbaray,” and another in English called ”Insights.”
The podcast 8am Media | پادکست ۸صبح is created by 8am Media. The podcast and the artwork on this page are embedded on this page using the public podcast feed (RSS).
سفر به واخان؛ «دریای آمو دختران ما را میبلعد»
«پدرم میگفت که خبررسان آمده و میگه ماهبیگم مرده! مادر که از وجودم در کنارش خبر نداشت با جیغ بلندم تکان خورد و بغلم کرد. دیر فهمیدم چرا و چهگونه ماهبیگم مرد… وقتی داخل خانه ماهبیگم شدم، جمع بزرگی از زنان و مردان همسایه نشسته و به یاد او گریه میکردند. مادرش با ناله میگفت که آه دخترم چه کار کردی؟ دلت به جوانیات نسوخت؟ فکر نکردی بعد این کار مردم ما را لعنت میکنند؟ مادرش بلند گریه میکرد، زجه میزد، روی میدرید و گیسو میکَند.»
۱۶ روز نارنجی با زنان؛ آخرین روز مکتب
حسنیه، دختر همراهم است. او امروز آخرین روز مکتبش است و حتا فکر میکند که احتمال آمدن در روز نمرهخوانی هم برایش نزدیک به صفر است. وقتی با همصنفیهایش خداحافظی میکند، با چشمهای سرخ و گونههای نمناک سمت من میآید. بیکش را به شانه میاندازد و میگوید: «کاش دو ماهی غیرحاضری میکردم، محروم میشدم و سال بعد دوباره به مکتب میآمدم.» او را در آغوش میگیرم و برایش امید روزی را میدهم که خود من نیز در این وضع، به آمدنش شک دارم. او اما گریه میکند و میگوید: «باورم نمیشود که دیگر قرار نیست مکتب بیایم. من به امید چه سه ماه زمستان را بگذرانم؟ باورم نمیشود. چهطور زندهگی کنم؟»
فقر، بیوطنی و داغ غربت؛ چه بر ما گذشت؟
ما را در وانتها جابهجا کردند. در یک وانت کوچک با تعداد ۲۴ نفر از هموطنان به طرف ایرانشهر حرکت کردیم. آن شب هر دقیقهاش شاید برای ما به مثابه یک ساعت بود که میگذشت. قید بودن جای، خستهگی یک هفته آوارهگی در دشت و بیابان و از همه بدتر سردی این شب، به حالت تیره و تلخ ما دوچند زهرش را میچشاند. شبی که هشت تا ده ساعت را میان مرگ و زندهگی راه افتاده بودیم. سفر وحشتناکی بود. کوههای سر به فلک و خطرناک این منطقه، و راههای پرپیچ و خمی که قاچاقبران انسان برای ماشینهای خود کشیده بودند، بازی با جان هزاران انسان بود.
بازماندهگان قربانیان ارتش؛ «با زور اسلحه دخترم را نکاح کردند»
«گریهها و فریادهای دخترم را نمیتوانم فراموش کنم. التماس میکرد اجازه ندهم او را با خودشان ببرند. بسیار سعی کردم قانعشان بسازم و مانع بردن دخترم شوم، اما در مقابل آنها هیچ کاری از دستم ساخته نبود. پس از آن روز هیچ خبری از دخترم ندارم و به هر جا رفتم، دست خالی بازگشتم. کی گفته بدترین داغ برای یک مادر داغ مرگ فرزندش است؟ اینکه ندانی زنده است یا نه، دردش بیشتر است. من حتا مزاری را سراغ ندارم که بروم و بر سرش اشک بریزم. نه احوال زنده بودنش را دارم و نه آدرسی که به آن سر بزنم. مدتهاست در فراق فرزندم اشک میریزم و جز اشک ریختن و دعا کردن هیچ پناهی ندارم.»
«با لباس عروس از این خانه برو و تنها با کفن میتوانی برگردی»
با آرامی و دقت، گویی از روی پلی لرزان که بر رودخانه عمیق و خروشان کشیده شده بود، خاطراتش را به یاد میآورد و قطرات اشک از گونههای برجستهاش میلغزید. ادامه داد: «عروسیام آغاز بدبختی من بود. چه خشونتهایی که بر من روا نداشتند. جز خشونت، رنج و ظلم چیزی نمیدیدم. وضعم روزبهروز بدتر میشد. در خانه پدر حداقل میفهمیدیم علت بدبختیها و وضعیت سخت، فقر است. این جا همه چیز فراوان بود، ولی وحشت و رنجٍٍی غیرقابل توصیفی در این خانه موج میزد. آنقدر لت و کوبم میکردند که از حال میرفتم. حتا مادرشوهرم مانند بر جانم افتاده بود. یک روز آنقدر همه اعضای خانواده مرا لت و کوب کردند که دیگر نتوانستم تحمل کنم و با وضع آشفتهای از آن خانه فرار کردم. زمانی که به خانه پدرم رسیدم، اعلام کردم که تصمیم دارم طلاق بگیرم.
یک امید کوچک در دلم جوانه زده بود. میخواستم هر نوع سختی را بپذیرم، اما دیگر پا به خانه شوهر نگذارم. اما بهدلیل رسمورواجهایی که داریم، خانوادهام اجازه نمیدادند طلاق بگیرم. پدرم گفت: وقتی با لباس عروس از خانه پدر میروی، تنها با کفن میتوانی بازگردی و همان بود که مرا دوباره به خانه شوهر فرستادند...»
Controlling the Narrative
Lynne O’Donnell talks with Mina Sharif, author, activist, women’s rights campaigner, educator and mentor. They discuss who controls the narrative and who speaks for Afghanistan’s people when the Taliban appear to have seized control not only of the country but of the message, too.
Have a listen
طاهر بدخشی و درنگی بر اندیشه حل عادلانه مساله ملی در افغانستان
هشتم عقرب مصادف با اعدام طاهر بدخشی، از روشنفکران انقلابی و رهبران چپگرا در افغانستان، بود. او که از بنیانگذاران حزب دموکراتیک خلق شمرده میشود، در ادامه بنابر اختلافهایی از این حزب جدا شد و سپس از سوی حفیظالله امین در زندان پلچرخی به قتل رسید. بدخشی بیشتر به دلیل طرح اندیشه ستم ملی در تاریخ کشور جا گرفت و تا پایان عمرش برای آن مبارزه کرد.
در پادکست این هفته ۸صبح، به جزییات زندهگی وی میپردازیم. بدخشی کی بود؟ اندیشه ستم ملی چیست و چگونه به وی در تاریخ کشور ماندگاری بخشیده است؟ چرا عدهای با وی مخالفند؟ آیا اندیشه او همچنان تنها راه حل برای بحران افغانستان است؟
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
کابلم رخت عزا بر تن کرده است
من یک دختر روستایی با رویاهای ساده بودم، اما کابل رویاهای جدید و هدف جدیدی برایم تعیین کرد. شهری که اکنون به دست گروه طالبان مچاله شده است. دلم به شهر رویاییام میسوزد و این شهر دیگر آن شهر سه سال پیش نیست. جادههایش شادی مردمان را کم دارد. مکتبها و دانشگاهها عدم حضور دختران را فریاد میزنند. شادی از این شهر رخت بسته و هراس و ظلم بر آن حاکمیت میکند. نه تنها من، کابلم نیز افسرده و پژمرده شده و نفسهایش زیر بار حاکمیت طالبان به شمارش افتاده است.
Media Meltdown
Lynne O'Donnell talks with Zahra Joya, Founder and Editor-in-Chief of Rukhshana Media, the independent news organisation she established and now runs in exile. She talks about the Taliban's strangulation of free speech and media in Afghanistan, the collusion of media owners, and the role of the exiled media in keeping the world's attention on her homeland.
Have a listen
ممنوعیت تصویر در رسانهها؛ انگیزه سیاسی یا حکم شرعی؟
طالبان در اواخر ماه میزان دستور ملا هبتالله مبنی بر منع نشرات تصویری رسانههای داخل افغانستان را به حالت اجرایی درآوردند. این دستور برگرفته از فرمان ۳۵ مادهای امر به معروف و نهی از منکر طالبان است. براساس آن فرمان، انتشار تصاویر موجودات زنده جواز ندارد. چنین اقدامی سبب شده است که تا کنون برخی رسانههای تصویری در افغانستان نشراتشان را متوقف کنند، یا آن را به شکل صوتی درآورند. همچنان منع نشر تصاویر با موجی از واکنشها مواجه شده و حتا اختلافاتی را میان طالبان شکل داده است.
پادکست این هفته روزنامه ۸صبح را به بحث روی این موضوع اختصاص دادهایم. ملا هبتالله با چنین فرمانهایی به دنبال چیست؟ آیا منع نشر تصاویر انگیزه سیاسی دارد یا دلیل شرعی؟ چه بر سر رسانههای جمعی میآید؟ چنین دستوری چه تاثیری بر وضعیت حقوق بشری در افغانستان میگذارد؟ آیا تنشهای درونی طالبان منجر به رفع این ممنوعیت خواهد شد؟ جهان چه واکنشی به این اقدام خواهد داشت؟
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
«زن بدکاره»؛ ماجرای زندهگی گلافروز، از ظلم مادر تا اتهامهای خانواده شوهر
مادرش او را همانند برده پیش خود نگه میدارد و خواهرانش را به شوهر میدهد. کوچکترین خواهرش نیز ازدواج میکند، اما گلافروز را نزد مردم قریه مریض گفته و از او کار میکشد. پس از ازدواج خواهرانش کار بالای او چند برابر شده و اندکی توان کار را از دست میدهد. کمکم سن ازدواجش نیز میگذرد، اما مادرش راضی به ازدواج او نمیشود، تا اینکه یکی از آشنایان دور آنان که از هوشیاری و تواناییاش باخبر بود او را به پسر خود میخواهد. مادرش در بدل مقداری پول که آنها در برابر دخترش وعده میدهند این وصلت را میپذیرد و دخترش را عروس میکند. ازدواج او سر میگیرد، اما بیخبر از اینکه قرار است عروس مردی شود که خیلی بزرگتر از اوست و سه فرزند دیوانه از همسر قبلی خود دارد. بدون اینکه شوهر آیندهاش را ببیند و در موردش بداند، قبول میکند تا از دست ظلم مادر خلاصی یابد.
Terror Inc
Lynne O’Donnell talks with conflict consultant Scott Richards about the Taliban’s transformation of Afghanistan into a nexus of extremism and terrorism, the group’s relationship with Al Qaeda, Hamas, Hezbollah, and the danger they present to a world that just isn’t interested in facing up to the reality.
Have a listen.
ایراني پولهساتو له خوا د لسګونو افغان کډوالو وژل کېدل؛ د پېښې څرنګوالی او لاملونه
ایراني پولهساتو د روانې اوونۍ په لومړیو کې د افغان کډوالو یو کاروان د سیستان بلوچستان په سیمه کې په نښه کړ. د عیني شاهدانو په وینا، نږدې ۳۰۰ کسان د برید هدف ګرځېدلي چې له هغوی څخه ۲۶۰ کسان وژل شوي او ټپیان دي. لومړی، د کډوالو موټرونه په ماین چاودنه کې نښتي او بیا وروسته، ایراني پولهساتو ځواکونه پرې په راکټ او نورو وسلو ډزې کړې دي. ایران د دې پېښې رامنځته کېدل رد کړي او د ایران دولت پلوه او مخالف رسنۍ یې هم چوپ دي او څه نه وايي. طالبانو هم ویلي چې دوی لا هم په دې اړه څېړنه کوي څو معلومه کړي چې دا پېښه رښتیا رامنځته شوې که نه.
په دې پاډکسټ کې به د دې موضوع په تړاو خبرې وکړو. له برنامې مېلمه او نورو ګډونوالو به د پېښې په هکله خبرې واورو او د دې لامل، د ایران او طالبانو د رژیمونو غبرګون به هم وڅېړو.
هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
د ډیورنډ په دواړو غاړو کې محرومیت؛ د پښتنو په جرګه کې د ښځو ونډه څنګه وه؟
په وروستۍ جرګه کې د ښځو ګډون او په پرېکړو کې د هغوی ونډه د ډیورند په دواړو خواوو کې له تود هرکلي سره مخ ده. په دې غونډه کې د خیبرپښتونخوا سربېره د ډیورنډ له دې غاړې څخه هم ځینې د ښځو حقونو فعالانو ګډون کړی و. د جرګې په پرېکړو کې ځینې مسایل چې د ښځو ژوند پورې اړه لري، د پام وړ وو؛ په ځانګړې توګه په افغانستان کې د ښوونځیو پرانېستل او همداراز په بدو کې د نجونو د ورکړې پر فرهنګ د بندیز ټینګار شوی او دا د خیبر جرګې یوه پرېکړه هم ګڼل کېږي.
د ۸صبح په نني پاډکسټ کې به د پښتنو په قومي جرګه کې د ښځو د ونډې کچه، په دواړو غاړو کې د ښځو پر برخلیک د دې پرېکړو اغېز او د جرګې وروسته د ښځو د راتلونکي په هکله د هغوی هیلې ارزول کېږي.
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
خاطرات خوب مکتب
یادآوری سه سال محروم بودن از آموزش در آن لحظه حال مرا دگرگون کرد و بهخاطر محرومیتم گریستم. با چشمان پراشک به سمت سالن رفتم و بعد داخل صنف شدم. هیچ چیزی سر جایش نبود. همه چیز تغییر کرده بود. صنف بینظمتر و کثیفتر شده بود. چندین جای تخته سیاه تخریب شده بود. جدول و پوسترهایی را که در روی دیوار نصب کرده بودیم، هیچ کدام سر جایش نبود. من در چوکی دوم در ردیف وسط با دو تن از همصنفیهایم مینشستم. اولین چیزی که به ذهنم رسید جستوجوی میز و چوکی بود که در آن من و دو دوستم در گوشه میز اسمهای خود را نوشته کرده بودیم تا کسی چوکی ما را نگیرد. میز دوم در ردیف وسط را دیدم، هیچ اسمی در آن نبود.
ایا د خیبر جرګه کولای شي په افغانستان کې د یووالي او بدلون لپاره لار هواره کړي؟
د پښتون ژغورنې غورځنګ جرګه په وروستیو ورځو کې د بحثونو ډګر ګرمه ساتلی دی. دې جرګې شاوخوا ۱۹ مشخصې پرېکړې اعلان کړې چې باید په راتلونکو دوو میاشتو کې عملي شي. دغه جرګه د پولې هاخوا پښتنو د یووالي سبب شوې او د پاکستان د پوځ د مخالفتونو سره سره زرګونه کسانو له بېلابېلو ډلو څخه په دې جرګه کې ګډون وکړ. دا په داسې حال کې ده چې په دې لوري کې طالبان واکمن دي او په تېرو درېیو کلونو کې د دغې ډلې له خوا هېوادوال له څپونکو محدودیتونو سره مخ دي.
د ۸صبح په دې پاډکسټ کې د جرګې پر اغېز د افغانستان په حالاتو او همداراز هغو مسایلو غږېږو چې موږ ته عبرت راکوي. ایا په افغانستان کې دننه د دې ډول غورځنګونو رامنځته کول او ملاتړ به د محدودیتونو پر وړاندې مبارزه کې اغېزناک وي؟ ایا دا ډول پرېکړې کولای شي د افغانستان دننه د خلکو یووالی رامنځته کړي؟ ایا د خلکو ملاتړ له دې ډول جرګو څخه د لویو ملي پرېکړو په عملي کولو کې مرسته کولای شي؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
د جرګې تاریخي رول د شخړو په حل او سولې راوستلو کې
جرګې په افغانستان او سیمه کې له ډیر پخوا د شخړو د حل او روغې جوړې تر ټولو معموله د حل لاره بلل کېږي.
جرګې د مقیاس او صلاحیت له مخې یو بل سره توپیر لري معمولا که تاریخ ته مراجعه وکړو همدې جرګو ځینې سترې ملي او سیمهاېزې ستونزې هم حل کړې او ان ځیني وختونه واکدارانو له ځانته د مسولیت اړولو لپاره جرګو ته مراجعه کړې ځکه جرګو خپله یو تاریخي او ولسي مشروعیت درلود.
په دې پاډکسټ کې موږ د جرګو په همدې مشخص نقش چې د شخړو حل او سولې راوستل دې بحث لرو.
هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي:
Busting Stereotypes
Lynne talks with Bushra Gohar, a former member of Pakistan's parliament. She is active in Pashtun politics, and speaks out for the rights of women and other repressed groups. She talks vehemently about the damaging impact of historic stereotyping of Pashtuns as warriors, and the traditional de-humanisation of women dressed up as respect. She uses a gentle voice to deliver harsh admonitions.
Have a listen:
د پښتنو قومي جرګه؛ د پښتون ژغورنې غورځنګ څه غواړي؟
د «پښتون قومي عدالت جرګه» تر نامه لاندې په خیبرپښتونخوا کې یوه لویه درې ورځنۍ جرګه روانه ده. دا جرګه سره له دې چې د اسلاماباد له پراخو مخالفتونو سره مخ وه، د پښتون ژغورنې غورځنګ په غوښتنه جوړه شوې ده. په دې جرګه کې لسګونه زره کسانو ګډون کړی او ځینې ښځې هم په کې برخه لري. د دغه غورځنګ مشر، منظور پښتین، د پښتون ژغورنې غورځنګ د یوه مخکښ غړي، ګیلامن وزیر تر وژنې وروسته د قومي جرګې د جوړېدو ژمنه کړې وه. سره له دې چې د پوځ له پرلپسې خنډونو سره مخ شو، په پای کې یې وکړای شول چې دا جرګه جوړه کړي.
په دې پاډکسټ کې به د خیبر جرګې او د پښتون ژغورنې غورځنګ داعیې ته کتنه وکړو. دا غورځنګ ولې رامنځته شو او د منظور پښتین او د هغه د پلویانو غوښتنې څه دي؟ آیا پښتانه د پاکستان د وېش او د «پښتونستان» تر نامه لاندې د خپلواک هېواد د جوړولو په لټه کې دي؟ دا غورځنګ د سیمې له ځینو نورو خوځښتونو سره څه توپیر لري؟ ولې ځینې پوهان د ډیورنډ کرښې دې خوا ته د پښتون ژغورنې غورځنګ او د خیبر جرګې پر پایلو خوشبین دي؟ که د دې جرګې غوښتنې عادلانه وي، نو ولې پښتانه د ډیورنډ کرښې دې غاړې ځینې نور خوځښتونه نهمني؟ ایا د پښتون ژغورنې غورځنګ اقدامات به د ډیورنډ دواړو غاړو ستونزې او بېعدالتۍ لا زیاتې کړي؟
زندهگی با همسر معتاد؛ زنی که برای زنده ماندن میجنگد
از دلایل همسرش برای لتوکوب او، بیشتر پرسیدم. عایشه دوباره به روایت پرداخت: «بعد از عروسی فهمیدم که شوهرم در پهلوی معتاد بودن، به من نیز هیچ علاقه قلبی ندارد. او همیشه به من و پدر و مادرش میگوید که خانم باید پنج تا ده سال کوچکتر از شوهرش باشد، نه همسن او. به همین دلیل تا شیشه استفاده میکند، به جنون میرسد. مرا فحش و ناسزا میگوید و بیشتر اوقات لتوکوب میکند.»
Media Matters
Lynne O'Donnell talks with Waliullah Rahmani, a media entrepreneur and press freedom advocate who talks about the Taliban's ideology-driven transformation of Afghanistan into a surveillance state.
Have a listen
دین، کثرتگرایی و دگرپذیری، بر محور کتاب «از مُصحف خِرد»
تنش و تخاصم بر سر قدرت و سرمایه از دیر زمانی آرامش جهان را زیر شعاع قرار داده است، اما مهمتر از آن دو، پدیدهای به نام تعصب دینی-مذهبی آتشبرافروزتر بوده است. امروزه پیروان ادیان مختلف با تکیه بر تقدسی که به دین خود و اصول آن قایلند، از راه تنش و نه گفتوگو، به مصاف هم میروند. در کتاب «از مُصحف خِرد» نوشته محمد محق، پژوهشگر مطالعات اسلامی، به تندی چرخه خشونت مبتنی بر دین اشاره شده است. در کتاب تذکر یافته است که برای توقف چرخه این خشونت، باید کثرتگرایی دینی (Religious Pluralism) جایگزین انحصارگرایی دینی (Religious Exclusivism) شود. به باور نویسنده، کثرتگرایی به معنای شک کردن به باور دینی و دست کشیدن از آیین خود نیست، بلکه جوامع افزون بر معتقد بودن به عقاید خود، حقانیتی برای سایر ادیان نیز قایل شوند تا رواداری و مدارا در جوامع ترویج شود.
در این پادکست ۸صبح به کثرتگرایی دینی و دیگرپذیری میپردازیم. کثرتگرایی چیست و چرا کثرتگرایی دینی مهم است؟ آیا ایده کثرتگرایی دینی درست، قابل هضم، عملی و رهگشاست؟ چگونه میتوان جوامع تندرو را به تساهل و دیگرپذیری قانع کرد؟ چه ابزار و روشهایی میتواند جوامع را به سوی کثرتگرایی دینی سوق دهد؟ چالشهای کنونی پیرامون دیگرپذیری چیست و جامعه به آن چه واکنشی خواهد داشت؟
برای یافتن پاسخ به این پرسشها، ۸صبح شما ره به شنیدن این پادکست دعدت میکند.
سه سال محرومیت از آموزش؛ هنوز امید چراغ راه ماست
طالبان با آمدنشان تمام شیطنتها و بازیهای کودکانه را از ما گرفتند، دروازههای مکاتب و دانشگاهها را به روی همه ما دختران بستند و ما را مجبور به پوشیدن لباسهای سیاه و درازی کردند که آن را حجاب اسلامی میخوانند. سه سال از آمدنشان گذشت. همهچیز شکست، حتا تصویر آینده زیبای ما، اما من نشکستم. وقتی امروز رو به روی آیینه ایستاد بودم و به تصویر خودم نگاه میکردم، خوشحال بودم و در جلو خود دختری شجاع و قوی را میدیدم؛ دختری که ایستادهگی کرد و ناامید نشد و هرگز سرش را به خواستههای پوچ طالبان خم نکرد. وقتی به تمام مشکلاتی که پشت سرشان گذاشتیم فکر میکنم، اشک خوشی در چشمانم حلقه میزند. خوشحالم از اینکه هرگز ناامید نشدهام و همیشه امید و انگیزه را به دلم نگه داشتهام تا روشنگر مسیر من برای ادامه زندهگی باشد.
په افغانستان کې سیاسي جریانونه او احزاب
په افغانستان کې د نوی یمو کلونو سیاسي بحران او کورنیو جګړو زموږ د ټولنې له یوې بلې سیاسي ستونزې پرده پورته کړله؛ هغه دا چې افغانستان کې سیاسي جریانونه او احزاب بلاخره په قومي ادرسونو بدلیږي او په قومي هویتونو کې پټیږي او ورکېږي.
د تیرو شپږو لسیزو د سیاسي او اجتماعي جریانونه کتنه موږ ته دا را په ګوته کوي چې سیاسي جریانونه که څه هم د یو نوي او پراخ لیدلوري پر بنسټ پیل شوي ولې د خپل ژوند په ورستیو کې یې بیرته قومي هویتونو ته پناه وړې ده، دا پدیده ممکن سازماني یا سیاسي عوامل ولري ولې اړینه ده په اړه یې بحث وشي.
ددې اونۍ په بحث کې موږ له محترمو میلمنو څخه پوښتو چې افغانستان کې سیاسي جریانونه او احزاب په ټوله کې ټول شموله ول یا نه؟ کوم سیاسي، جغرافیایی، سازماني او ژبني عوامل ول چې سیاسي جریانونه یې په شدت قومي کړل؟
ولې همدا سیاسي جریانونه چې ځانونه د نړیوالو او ملي ایډیالوژیانو مدافعین بولې د کار په پای کې قومي ټکټونه کاروي او د ځان د سپیناوي په موخه قومي ګفتان ته پناه وړي؟ د طالبانو او ددوی د سیاسي مخالفانو کار په کوم لوري روان دی آیا دوی کولی شي له دې سرنوشت څخه ځان وساتي؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
What Goes Around Comes Around
Lynne O’Donnell talks to Sima Samar, who has written a book about her extraordinary life of service to the people, and particularly the women, of Afghanistan. Let down by their own leaders, and by the international community, she says, now they have to start again on their own terms.
Have a listen:
Screaming Into Silence
On the Insights Podcast, Lynne O'Donnell is joined by Lauryn Oates, Executive Director of Right To Learn Afghanistan, to discuss the impact of the Taliban's education policy -- bans for girls, extremism for boys.
Have a listen
دموکراسی و اسلام؛ ستیز یا سازگاری؟
پانزدهم سپتامبر مصادف با روز جهانی دموکراسی است. در حالی که بشر به نظام مردمسالار پاسخ مثبت دادهاند و به تدریج در آغوش آن رشد میکند، برخی در جوامع اسلامی آن را در تضاد با مفاهیم دینی میخوانند. در افغانستان نیز این پیشفرض در برابر دموکراسی همواره مطرح بوده است، بهویژه اینکه دموکراسی بخشی از دستاورد غرب شمرده میشود. حالا که طالبان دوباره تسلط یافتهاند، با گذشت هر روز به ستیز با نظام مردمسالار افزوده میشود.
در این پادکست روزنامه ۸صبح به دموکراسی و رابطه آن با اسلام میپردازیم. دموکراسی چیست و چگونه در کشورهای مدرن جا افتاده است؟ آیا نظام مردمسالار با اسلام و مفاهیم بنیادی آن در تضاد است؟ چرا جامعه اسلامی در برابر مفاهیم دموکراسی جبهه میگیرند؟ چگونه میتوان به معضل سوءتعبیر از دموکراسی نقطه پایان گذاشت؟
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
History Repeats
Lynne O’Donnell is joined from Kabul by Abid Humayun, a development and peace-building expert who has worked in Afghanistan's charity sector for more than a decade. He talks about the effectiveness of international aid and the agenda of the aid sector, and the devastating impact that half a century of war has had on the Afghan people. And his belief that Afghans can rebuild their country on their own terms. Have a listen
Risky Business
Lynne is joined by Jeff Grieco, President and CEO of the Afghan-American Chamber of Commerce. He’s just made his third visit to Afghanistan since the Taliban takeover, and talks about the good, the bad and the utterly unacceptable.
Have a listen.
تاریخ افغانستان پر از تحولات است. با آن هم، شهروندان دوشادوش هم و بدون قایل شدن تفکیک در برهههای مختلف برای رفع آن کوشیدهاند. دو دهه پیش با سقوط دور اول طالبان، مردم شاهد نسلی باسواد بودند که به تدریج و با سختکوشی مدارج عالی را پشت سر میگذاشتند. باورها بر این بود که افغانستان با ارزشهای آن به دستانی مصون سپرده میشود و نسل نو با درک سختیهای گذشته، ناملایمتیها را با راهاندازی گفتمان پشت سر میگذارند. باهمی مردم پس از موفقیتها نیز تصویر روشنی از آینده میداد. حالا دو دهه پس آن رخداد، سایه تاریک طالبان دوباره بر کشور افگنده شده است و همان نسل نو در برخی موارد حتا نقاط وصل را به محل نزاع میان هم مبدل میکنند.
در این پادکست روزنامه 8صبح روی علت فصل میان نسل نو و لزوم همدیگرپذیری بحث میکنیم. چرا نسل نو با وجود باسواد بودن نسبی و مطالعه تجربههای تلخ گذشته، هنوز راهی برای همدیگرپذیری نیافتهاند؟ چرا موفقیتهایی در میادین بینالمللی که روزی دلیلی برای خرسندی شهروندان بود، میان جوانان صورت مساله است و رنگ و بوی قومی میگیرد؟ چگونه میتوان نسل باسواد امروز را به همدیگرپذیری باورمند ساخت؟ آیا گفتمان و درک متقابل میتواند جایگزین لعن و طعن شود؟
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
په افغانستان کې د جنسیتي تبعیض ریښې او حل لارې
په افغانستان کې جنسیتي تبعیض د طالبانو له سیاستونو او محدودیتونو هم ورهاخوا ډېر پراخ او تریخ تاریخي واقعیت دی.
له بده مرغه چې زموږ د ټولنې زیات شمیر وګړي له ډیر پخوا راهیسې په جنسیتي برابرۍ باورمن نه دي.
په داسې حال کې چې د ملګرو ملتونو د باثباته پراختیا د موخو د اجنډا له مخې باید تر ۲۰۳۰ کال پورې په ټوله مانا جنسیتي تبعیض له منځه لاړ شي او ټول انسانان بې له دې چې د هغوی جنسیت مطرح وي، یو ډول فرصتونو ته لاسرسی ولري؛ خو لا هم داسې ښکاري چې افغانستان کې د دا ډول برابرۍ په هکله فکر کول هم ناشونی دی.
د دې اونۍ په سپیس کې به له درنو میلمنو څخه وپوښتو په افغانستان کې د دا ډول تبعیض ریښې کومې دي
ولې په افغانستان کې دا مسئله له ټولې نړۍ متفاوته ده؟ که د جنسیتي نابرابرۍ ستونزه دیني ریښې لري بیا ولې په نورو اسلامي هیوادونو کې د جنسیتي تبعیض ستونزه دومره جدي نه ده؟ که قومي ریښې لري ولې د افغانستان په هره برخه او سیمه کې دا ستونزه شته او که مسئله سیاسي ریښې لري، بیا نو ولې کابو پ هر رژیم کې دا ستونزه موجوده وه؟
په نړۍ کې په عمومي ډول د جنسیتي تبعیض ستونزه تر کومه حل شوې ده؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
د خپلواکۍ او نورو ملي ورځو لمانځل تر کومه حده له ملي یووالي سره مرسته کولی شي؟
ملي ورځې د یوه هېواد د ګډ هویت او شریکو ارزښتونو په ډله کې راځي؛ دا ورځې د یوه هېواد د وګړو له خوا په داسې ډول سره لمانځل کېږي، چې په هېواد کې د شته اتباعو تر منځ قومي، ژبني، مذهبي او یا بل هر ډول تبعیض ته پهکې کوم ځای نه وي. ملي ورځې د یوه هېواد د وګړو له مشترکاتو څخه دي او په هېڅ کومه ډله، تنظیم، ګوند، مذهب یا نژاد پورې مربوطې نهدي.
د ملي ورځو لمانځل د هېواد د وګړو تر منځ ګډ احساسات راپاروي او مشترکو مسوولیتونو ته یې متوجې کوي؛ هغوی ته دا ښوونه ورکوي، چې په نورو عادي ورځو کې هم د دغو ملي ورځو په ډول باندې د یوه بل تر څنګ واوسي او له یوه بل سره د هېواد د مشترکو ستونزو په هواري کې دا ډول همغږي واوسي.
څه ډول تېر ویاړلی تاریخ او د خپلواکۍ ورځې د راتلونکي لهپاره د ملي یووالي او مشترکو ارزښتنو په جوړولو کې رول لري؟ څه ډول د خپلواکۍ او نورو ملي ورځو لمانځل د ملي یووالي احساس پیاوړی کولی شي؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
Digging Deep into Afghanistan's Mining Sector
Lynne O'Donnell is joined by Javed Noorani, the premier expert on Afghanistan's minerals and mining sector. His research and analysis has been ground-breaking, and there is little he doesn't know about the potential and the pitfalls of the country's vast natural resources.
طالبان او د نجونو زدهکړو مخنیوی؛ حللارې او اړتیاوې څه دي؟
په افغانستان کې د نجونو د ښوونځیو او پوهنتونونو د بیا پرانیستلو هڅې تر دې دمه له ناکامۍ سره مخ دي. طالبانو په تېرو درې کلونو کې د بېلابېلو پلمو له مخې، لکه د شرایطو نه برابرېدل، د نجونو ښوونځي او پوهنتونونه تړلي ساتلي دي. ان نړیوال فشارونه او د اسلامي هیوادونو هڅې هم ونه توانېدې چې د ښوونځیو او پوهنتونونو د پرانیستلو زمینه برابره کړي. د طالبانو د لوړو زدهکړو وزیر تېره اوونۍ په څرګنده توګه اعلان وکړ چې د نجونو ښوونځي او پوهنتونونه به تړلي پاتې شي او هېڅوک حق نه لري چې په دې اړه پوښتنه وکړي. هغه له دیني عالمانو وغوښتل چې که فکر کوي د نجونو د زده کړو درول د شریعت خلاف دي، له دغې ډلې سره مناظره وکړي. ډېری هېوادوال د طالبانو دا غوښتنه د دې دغې نوې پلمه بولي.
د ۸صبح ورځپاڼې په دې پاډکسټ کې په دې موضوع خبرې کوو چې څنګه کولای شو په لنډمهال او منځمهال ډول د نجونو زدهکوونکو سره مرسته وکړو تر څو هغوی خپلو درسونو ته ادامه ورکړي. ایا طالبانو ته هیله لرل منطقي دي، که یوازې نجونې په نامعلوم او بېبرخلیکه حالت کې پرېږدو؟ ایا جلا جلا هڅې به کومه پایله ورکړي؟ څنګه کولای شو دا هڅې منسجمې کړو؟ په دې تړاو د ټولنې د باسواد قشر مسوولیت څه دی؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
د طالبانو د امر بالمعروف او نهی عن المنکر نوی قانون؛ افغان مېرمنې به څنګه مبارزه کوي؟
د طالبانو امربالمعروف او نهی عن المنکر یو نوی قانون وړاندې کړی دی. دا قانون له ۳۰ څخه زیاتې مادې لري او په جدي توګه د خلکو د ټولنیز او شخصي ژوند د کنټرول هڅه کوي. د دغه قانون یوه برخه د ښځو مخ او غږ «عورت» بلل کېږي. د دغه قانون پر بنسټ، ښځې باید بشپړه حجاب ولري او غږ یې باید په عام محضر وانه ورېدل شي. برسېره پر دې د طالبانو د امربالمعروف او نهی عنالمنکر چې د دې قانون تطبیق کوونکي دي، مکلف دي چې که هر ډول سرغړونه وویني، د زور او ان د خلکو د بندي کولو په وسیله له هغوی سره چلند وکړي.
دغه قانون په نړیواله کچه او د افغانستان په خلکو کې سختې اندېښنې راپورته کړې دي ځکه چې دا د بشري حقونو، په ځانګړي توګه د ښځو د حقونو، جدي نقض ګڼل کېږي. ګڼ شمېر د بشري حقونو ادارو او نړیوالو بنسټونو دا اقدامات غندلي او له طالبانو یې غوښتي چې د بشري حقونو او بنسټیزو ازادیو درناوی وکړي.
په دې پاډکسټ کې، موږ غواړو چې په دې مسایلو بحث وکړو چې له دې محدودیتونو د طالبانو موخه څه ده؟ دا قانون به د افغانستان د ښځو پر ژوند څه اغېزې ولري؟ نړۍ به د طالبانو نوي قانون ته له کومې زاویې وګوري؟ په کور دننه او په بهر کې مېشت افغانان د دې قانون پر وړاندې څه مسئولیت لري او په پای کې د دغه قانون پلي کېدل به څه پایلې ولري؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
A Tragic Legacy
Lynne presents an interview with Jawad Zawulistani, recorded in 2021 before the fall of the Republic of Afghanistan at the small museum he curated to preserve the memories of people killed during decades of conflict. It was called the Afghanistan Centre for Memory and Dialogue. It no longer exists, closed down by the Taliban almost immediately after they re-took control.
Have a listen.
Three Years On
Lynne talks with Ahmad Shuja, scholar, lawyer, human rights advocate, author, former official in the fallen government of Afghanistan. He discusses the reasons for the republic's failure, the post-US era in Afghanistan, and how to get to post-Taliban-2.0. Have a listen
سهسالهگی فروپاشی و سردرگمی روایت آینده
سه سال پیش با فرار اشرف غنی نظام جمهوری که طی دو دهه با حضور ناتو ایجاد شده بود، فرو پاشید و گروه طالبان بار دیگر قدرت را در افغانستان در دست گرفتند. دلایل بسیاری تا کنون برای این فروپاشی کامل عنوان شده است؛ اما آنچه بیشتر تحلیلگران بر آن تأکید دارند، شکست روایت مدرنیته در تقابل با ایدیولوي واپسگرا و سنتی طالبان است؛ روایتی که با برجستهسازی آیکنهای استعمار، دستنشاندهگی و اسلامستیزی، طی دو دهه از روستاهای افغانستان سربازگیری کرد و با گسترش خشونت لجامگسیخته و کور، بار دیگر مانع مدرنیزاسیون در افغانستان شد.
اکنون که سه سال از آن روز سیاه میگذرد، هنوز روایت مشترکی که بتواند همه نیروهای سیاسی مخالف طالبان را بسیج کند، به وجود نیامده است. برخی بر همان روایت جمهوریت و نجات قانون اساسی گذشته تاکید دارند، برخی بر اسلام میانهرو که تا هنوز مبنای نظری روشن و قابل تبیینی ندارد و عدهای هم بر تغییر ساختار قدرت متمرکز برای عبور از وضع موجود و حفظ وضعیت بعدی؛ و قسمتی از جامعه که بیشتر نیروهای زنان و نسل اکادمیک افغانستان را شامل میشود، بر سکولاریزم و قطع دخالت دین در حوزه عمومی پافشاری میکنند.
در ایکس اسپیس این هفته روزنامه ۸صبح، به روایت آینده میپردازیم؛ به این که چی قصهای میتواند نیروهای مخالف طالبان را انسجام ببخشد و نسخهای برای نجات آینده تعریف کند؛ نسخهای که همه نیروهای مبارز علیه طالبان، به آن احساس تعلق و وابستهگی اخلاقی و سیاسی داشته باشند. به این میپردازیم که آیا نقاط مشترکی بین گروههای مخالف طالبان هست که در آینده به روایت مشترک بیانجامد؛ و یا مبارزه علیه طالبان، در این سردرگمی روایت مشترک، همچنان با سردرگمی و وضعیت نفسگیر در جبهههای مختلف ادامه خواهد داشت.
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
کلیوالې ښځې او بشري حقونه؛ ولې د عدالت غوښتنې مبارزه په کلیو او بانډو کې مهمه ده؟
کليو او بانډو د تاریخ په اوږدو کې تل د عدالت د ټینګښت او نظامونو د بدلون په مبارزو کې کلیدي رول لوبولی دی. په دې منځ کې د ښځو رول د عدالت غوښتونکو په مبارزو کې د بشري حقونو د ترلاسه کولو لپاره خورا ارزښتناک و.
په افغانستان کې که څه هم ډېری ښځې په کلیو کې د کورونو د بندیانو په توګه پېژندل کېږي، خو په خپلو کورنیو او کوچنیو ټولنو باندې د اغېز له لارې بالاخره د ښځو او د دوی د حقونو په اړه د ټولنې د لیدلوري په بدلولو کې مرسته کوي. دوی په سنتي کلیوالي ټولنه کې د خپل او د خپلو ماشومانو د برخلیک د بدلون لپاره نه ستړي کېدونکي هڅې کوي ترڅو د راتلونکو نسلونو لپاره د روښانه راتلونکي لامل شي.
د طالبانو له بیا راتګ وروسته، په کلیو کې د خلکو د راټولو او د مبارزو د دوام اړتیا زیاته شوې په ځانګړي توګه د ښځو مبارزې چې د دوی د بشري حقونو د ترلاسه کولو لپاره خورا مهمې بلل کېږي. په تېرو درې کلونو کې په بېلابېلو سیمو کې ښځو په وار وار له خپلو کورونو څخه د دغې ډلې پر وړاندې چې په هېواد کې د بشري حقونو د تحقق خنډ ګڼل کېږي، خپل غږ پورته کړی دی.
په دې پاډکسټ کې موږ په دې موضوع خبرې کوو چې په کلیو کې د ښځو د عدالت غوښتونکو مبارزو وضعیت څه ډول دی؟ د ښاري ښځو او کلیوالو ښځو د مبارزو توپیر په څه کې دی؟ او څنګه کېدای شي چې دا مبارزې منسجمې شي ترڅو په پای کې د ښځو د هیلو د پوره کېدو سبب شي؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
افغاني ټولنه او د ښځو بشري حقونو ته د لاسرسي ستونزه؛ لاملونه او حللارې
افغانې ښځې د تاریخ په اوږدو کې له ډېرو ستونزو سره لاس او ګریوان شوې دي. دوی لسیزې د خپلو بشري حقونو، لکه د تعلیم، تحصیل، کار او ازادانه تګ راتګ له حقوقو محرومې وې. د کلونو مبارزې وروسته، هغوی په ځینو دورو کې وتوانېدې چې د خپلو حقونو یوه برخه، لکه د تحصیل او کار حق، ترلاسه کړي. د ښځو مبارزې په ځینو حکومتونو، لکه د امانالله خان او ډاکټر نجیبالله په واکمنیو کې، د نظام په بشپړ ملاتړ سره د هېواد ښځو لپاره خوږې خاطرې جوړې کړې. حتی د ښځو هڅې د خپلو حقونو د ترلاسه کولو لپاره په تېرو دوو لسیزو کې، سره له دې چې زیاتې ستونزې وې، د ستاینې وړ وې، تر دې چې د جمهوریت حکومت د طالبانو په لاس سقوط وکړ.
د طالبانو د بیا واکمنۍ سره، افغانې ښځې د بشري حقونو له اړخه لسګونه کاله شاته لاړې. دې ډلې د ښځو د تحصیل او کار حقونه واخیستل او هغوی یې د کور څلورو دیوالونو ته محدودې کړې. اوس پوښتنه دا ده چې د افغانستان ښځې د بشري حقونو په معادله کې په کوم ځای کې دي؟ کوم لاملونه دي چې دې ښځو له خپلو طبیعي او بشري حقونو څخه محرومې کړې دي؟ هغوی د پرمختللو هېوادونو له ښځو سره په پرتله کې په کوم ځای کې قرار لري؟ کوم اقدامات باید وشي ترڅو ښځې خپلو اساسي حقونو ته لاسرسی ومومي؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې پاډکسټ اوریدلو ته رابولي.
Follow the Money
For this week’s Insights podcast, Lynne talks with Shah Mohammad Mehrabi. He is a professor of economics and a co-trustee of the Afghan Fund, which was set up two years ago in Switzerland to administer $3.5 billion of Afghanistan's foreign exchange reserves. He has all the numbers at his fingers tips and refers to them to make a series of points about the economy before and after the fall of the republic. Without explicit reference to the way women have been locked out of economic activity by the Taliban regime, he says that without them, true progress will be very difficult, if not impossible. Have a listen
د ډیاسپورا رول د افغانستان په سیاسي راتلونکې کې
افغاني ډیاسپورا که له یوې خوا د یوې ژورې تراژیدۍ نښه ده او د لسیزو او کلونو جنګونو، تاوتریخوالو او مهاجرتونو له وجې رامنځ ته شوې ده. له بلې خوا د هېواد دا اواره او درد لیدلی بهرمېشتی نفوس په هېواد کې دننه وګړو لپاره د هیلو او تکیې وروستۍ بېړۍ ده.
افغاني ډیاسپورا نه یواځې دا چې دمګړی هېواد کې د خیر او پرمختګ فعالیتونه حمایت کوي، بلکې له هېواده د باندې د خپلو خلکو د مدني او بشري حقوقو د حفظ او دفاع لپاره هم هڅې کوي.
که څه هم د طالبانو له بیاځلي واکمن کېدلو درې کاله وروسته هم د هغوی په خلاف کوم واحد ډیاسپورا اپوزیسیون نهدی رامنځ ته شوی؛ خو په پراګنده او وخت ناوخته ناستو او غونډو کې همدغې طبقې د هېواد سیاسي مسله بیا د بحث مېز ته راوړې ده. ډیاسپورا کوم مسوولیتونه او بالقوه فرصتونه لري؟ څنګه دا خلک افغانستان یوه سم لوري ته بېولی شي؟ ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې مهم پاډکاسټ اوریدلو ته رابولي.
Same Old Taliban, Same Old Threat
Lynne is joined by Hans-Jakob Schindler, Co-Director of the Counter Extremism Project. He began tracking and observing Al Qaeda and the Taliban before most people even knew they existed. And now that they’re back, he points out that it’s the same individuals with the same ideology and the same intentions. He's seen and heard it all before, and he doesn’t pull his punches.
از سقوط افغانستان چه آموختیم؛ فروپاشی یا همبستهگی؟
۱۵ آگست سه سال پیش، دولت جمهوری با فرار اشرف غنی سقوط کرد و گروه طالبان بر افغانستان تسلط یافت. با فرار غنی، هرچند هسته مقاومت در پنجشیر شکل گرفت، اما فردای سقوط کابل، ما با یک فروپاشی تمامعیار روبهرو بودیم؛ فروریزی کامل ساختار و نیروهای سیاسی و نظامی.
از فردای پس از سقوط، نهتنها دولت در تبعید شکل نگرفت؛ بلکه همه اعضای مهم سیاسی و نظامی دولت به فرافکنی و انداختن تقصیر به شانه دیگری شروع کردند. در زمانی که میبایست همه متحد و علیه دشمن مشترک میجنگیدند، به جان همافتادند و تا هنوز که سه سال از آن فاجعه میگذرد، سریال انداختن تقصیرها به دوش دیگری جریان دارد و تا کنون هیچ مقام سیاسی و نظامیای تقصیر خودش در شکست جمهوری را نپذیرفته است.
در این پادکست روزنامه ۸صبح، به پیامدهای سقوط جمهوری میپردازیم؛ به درسهایی که از آن آموختیم و آنچه که باید میآموختیم، اما نشد. به این میپردازیم که مقاومت مدنی و نظامی علیه طالب آیا به اتحاد گروههای مختلف قومی و مذهبی میانجامد یا تضادهای موجود مانع همبستهگی و مبارزهی متحدانه خواهد شد؟ روایتی که بتواند مبنای این اتحاد باشد چیست و آیا میتوان رگههایی از این روایت را در مبارزه امروز علیه طالبان شاهد بود؟
۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
در مسیر مبارزه؛ روایت اعتراض، سرکوب و مقاومت زنان
در سه سال اخیر، زنان افغانستان در مسیر مبارزات حقخواهانه تجربههای گستردهای حاصل کردهاند. اعتراضهای آنان برای دسترسی به حقوقی که سرانجام با سرکوب گسترده از سوی طالبان مواجه شد، پایان مبارزات نه؛ بلکه آغازگر مقاومت جمعی در برابر این گروه شد. اکنون مقاومت زنان افغانستان پس از سه سال ایثار و ایستادهگی، روایتهای مستحکمی از خود برجا گذاشته است؛ روایتهایی که به حافظه تاریخ سپرده میشود تا همزمان با دوام این مبارزه هدفمند، حقخواهی بشر با یاد زنان مبارز افغانستان پیوند ناگسستنی یابد.
در این پادکست روزنامه ۸صبح، روایتهای زنانی که اعتراض، سرکوب شدن، مقاومت و مبارزه را تجربه کردهاند، بازگو میشود. همچنان زنانی که با استقامت در این مسیر گام برداشتهاند، تجربههایشان را میگویند تا مسیر برای ادامه فداکاریهای زنان روشن شود و رهگشای مقاومت برضد طالبان باشد.
برای مرور روایتهای مبارزه زنان افغانستان، ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
سهسالهگی مبارزات حقخواهانه زنان در برابر طالبان؛ نقاط قوت و نیازمندیها
از آغاز تسلط دوباره طالبان که با ممنوعیتهای گسترده حقوق بشر همراه بود، حدود سه سال میگذرد. در این مدت جریانهای مختلفی در برابر این گروه شکل گرفته، اما هیچ کدام از این مبارزات به اندازه مبارزه حقخواهانه زنان نتوانسته طالبان را به چالش بکشد. در سه سال گذشته زنان بارها به خیابانها ریخته و خواستار دسترسی به حقوق بشریشان شدهاند. هرچند در هفتههای نخست مبارزات پراکندهگی در میان زنان مبارز دیده میشد، اما اکنون با متحد شدن معترضان، آنان در چارچوب یک صف واحد و بهگونه هدفمند به اعتراضاتشان ادامه میدهند.
در این پادکست، مبارزات سهساله زنان در برابر طالبان ارزیابی و روی چگونهگی گسترش این اعتراضات آن صحبت میشود. مهمانان برنامه به وضعیت این مبارزات میپردازند؛ اینکه چه اقداماتی باید صورت گیرد تا زنان بتوانند به هدف اصلیشان نایل آیند. آیا مبارزات در مقایسه با آنچه توقع میرفت، دنبال شده است، جهان به اعتراضات زنان چگونه پاسخ داده و چگونه میتوان این مبارزات را مستحکمتر و منسجمتر ساخت.
برای پاسخ به این پرسشها، ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست فرا میخواند.
The Great Al Qaeda Comeback
Lynne talks with Bill Roggio, a senior fellow at the Foundation for the Defense of Democracies, editor of the Long War Journal and host of the podcast Generation Jihad. He's had a keen eye on Al Qaeda since the 9-11 attacks and nowadays is watching the terrorist group as it reclaims its space in Afghanistan once more as friend, ally, and adviser to the Taliban.
Have a listen
په افغانستان کې د مذهبي زغم؛ اړتیا څه ده او څنګه یې رامنځ ته کولی شو؟
که افغانستان کې د تېرو سلو کلونو د لویو نښتو او شخړو انګېزې وګورو ډیری یې مذهبي ریښې لري. هېواد کې نه یواځې دا چې مذهبي ډلې همیشه د جګړې یو لوری وو بلکې د مذهبي لیدلوریو د تفاوت له وجې یې په یو او بل هم رحم نه دی کړی.
که ډیر لېري لاړ نشو په تېره یوه لسیزه کې لسګونه مثالونه موندلې شو چې ښيي مذهبي ډلي د رغنده خبرو اترو پرځای تاوتريخوالي ته لاس اچوي، د یو بل دیني عالمان وژني، د یو بل مدرسې او جوماتونه په نښه کوي او یو او بل ته د مرګ ګواښونه کوي.
دا مذهبي ډلې د نورو مذاهبو په پیروانو هم رحم نه کوي دوی نه یواځې دا چې مسجدونه او دیني مرکزونه په نښه کړي بلکې د لږکیو او بې لوريو مذهبي ډلو ښوونځي او روغتونونه هم نشي زغملی، لکه څنګه چې موږ د کابل په لودیځه برخه د اهل تشیع په ښوونځیو، تعليمي مرکزونو او روغتونونو د هغو زړه بوږنونکو پېښو شاهدان وو.
اوس پوښتنه دا ده چې دا مذهبي ډلې چې هره یوه یې ځان د اسلام دین پرحقه لاروي ګڼې څنګه د اسلام دین اساسي پیغامونه لکه سوله، زغم او یو بل منل نشي منلی؟
د مذهبي عدم تسامُح عوامل څه دي او څنګه دا عوامل په یوه دوامداره نه ختمیدونکې شیطاني کړۍ بدلېږي؟
ولې زموږ په ټولنه کې تر بلې هرې ټولنې د مذهبي زغم دودولو ته ډېره اړتیا لیدل کیږي، څه په کار دي ترڅو د مذهبي تاوتريخوالي غوښتونکي وپوهول شي چې د نورماله انسانانو غوندي خپل منځ کې خبري اتري وکړي او ځان په حقه ښودلو لپاره ټوپک ته لاس نکړي؟ ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې مهم پاډکاسټ اوریدلو ته رابولي.
قربانیان فقر در جادههای کابل
مشکلات زندهگی کودکی او را دزدیده و آرزوهایش را بلعیده است. همه آرزویش این است که آخر روز پول بیشتر به خانه ببرد. وقتی در مورد درس، مکتب و آرزوهایش میپرسم، میگوید: «بیازو امسال میرم، دگه دخترها را نمیگذارند.» رهایی از مکتب سبب میشود تا همه وقت کار کند و پول بیشتر بهدست بیاورد؛ زیرا او در طول دوازده سال زندهگیاش آموخته است که برای پر کردن شکم باید کار کند و رفتن به مکتب برای او به مثابه هدر دادن زمانهای مهم کسب چند افغانی است.
همصحبت شدن با رعنای کوچک که این روزها خبری از او ندارم، بسیار دردآور و جگرخونکننده بود. طفلی که باید تمام دغدغهاش خراب شدن بازیچههایش باشد، غم نان و گرسنه ماندن او را آواره خیابانها کرده است.
روایت از حمیده فاروقی
Jihad Genealogy
Lynne talks with Sarah Adams, a former CIA “targeter" and co-author of “Benghazi: Know They Enemy,” a deep dive into the 2012 attack on US diplomatic and agency assets in Libya. Her experience in Benghazi informs her belief that jihad is a generational business. To be effective, counter terrorism measures need to look at the prevalence of family ties among terrorists, and highlight the importance of understanding these relationships, she says.
مهاجرت؛ ازجاکندگی و بازگشت دوباره
بسیاری از متفکران، به این باورند که مدرنیته با ازجاکندگی آغاز میشود؛ از ایجاد فاصله با سنت و نگاه کردن به قامت کامل آن برای ترسیم یک قامت جدید. فاصله از سنت چیزی نیست جز ازجاکندگی؛ جز ورود به جوامع و سنتهای مختلف و سنجیدن قامت خود و سنتی که در آن بزرگ شدهایم، در آیینههای گوناگون؛ با برداشتهایی از انسان و اخلاق که چه بسا برای ما غیر انسانی و غیر اخلاقی باشد. مدرنیته، سفر است و سفر، عبور مداوم به مقصد سکنا گزیدن. از سفر کریستف کلمب و کشف ناگهانی، تا تبعید اندیشمندان در عصر روشنگری و تا مهاجرتهای میلیونی معاصر به دلیل جنگهای ویرانگر و یا حاکمیت رژيمهای توتالیتر در جهان.
در اکساسپیس این هفتهی روزنامهی ۸صبح، به مفهوم مهاجرت میپردازیم؛ به ازجاکندگی و نگاه دوباره به میلیونها آواره و تبعیدی که یا نمیتوانند در سرزمین شان زندگی کنند و یا نمیخواهند. دامنهی این فاجعه بزرگ است؛ و اما آیا میتوان وسط چنین فاجعهای، دنبال امکانها و فرصتهایی بود؟ آیا انسان کندهشده از جامعهی افغانستان، میتواند نسبتی با واقعیتهای آن برقرار کند؟ تصویری که ما با فاصله گرفتن از افغانستان میبینیم، چیست و چقدر میتواند چهرهی دیگری از واقعیت را مقابل آن بگذارد؛ مقابل هنر، اندیشه، کنش سیاسی و اخلاقی و امکان تعامل و توافق با جهان انسانی. نقش چند دهه مهاجرت در پذیرش تکثر در افغانستان را چگونه میتوان دید و آسیبهای نگاه کردن و اندیشیدن از این فاصله چیست؟
افزایش قربانیان سیلابها و ناتوانی طالبان در مدیریت بحران
در پی سرازیر شدن سیلابهای اخیر در افغانستان، بیش از ۴۰۰ تن جانهایشان را از دست دادهاند، صدها تن زخمی شدهاند، هزاران خانه تخریب و دهها هزار جریب زمین، باغ و زراعت مردم در ولایتهای مختلف از بین رفته است. براساس گزارشها، ولایتهای بغلان، بدخشان، تخار، غور، فاریاب، بادغیس و هرات بیشترین آسیب را دیدهاند.
آنچه در پی این سیلابهای ویرانگر نگرانی را افزایش داده، ناتوانی طالبان در مدیریت بحران و خطر افزایش تلفات جانی در اثر گرسنهگی، نبود سرپناه و مشکلات صحی است. هرچند سازمان ملل و کشورهای مختلف، در پی جمعآوری و فرستادن کمکها به افغانستاناند، اما طبق گزارشها، طالبان توان مدیریت و توزیع درست و بهموقع کمکها را ندارند. گفته میشود که هزاران خانواده در ولایتهای مختلف طی روزها و هفتههای اخیر بدون داشتن سرپناه، نان و امکانات صحی سپری کردهاند. آخرین گزارشها از ولایت غور و ولسوالیهای آن میرساند که تمام راهها تخریب شده و مردم که به کوهها پناه بردهاند، تا کنون هیچ نوع کمکی دریافت نکردهاند؛ وضعیتی که خبر از فاجعه انسانی در روزهای آینده میدهد. در این پادکست دیدگاههای مهمانان برنامه را در این موارد خواهید شنید. ۸صبح شما را به شنیدن آن دعوت میکند.
۸ ثور؛ پایان یک جنگ و آغاز جنگهای دیگر
سیودو سال پیش در هشتم ثور ۱۳۷۱، پس از چهاردهسال جنگ نفسگیر، مجاهدین موفق شدند نظام کمونیستی در افغانستان را از میان بردارند. این جنگ ۱۴ سال پیش و با کودتای ۷ ثور رقم خورد که در آن حزب دموکراتیک خلق افغانستان با حمایت شوروی، داوود خان و خانوادهاش را به قتل رساند و حکومت را به دست گرفت. جهاد افغانستان با استفاده از روایت دستنشاندهگی بیرونی، به بسیج مردم پرداخت و با اشغال افغانستان توسط شوروی، توانست روایت جهاد را با محور مبارزه با استعمار همراه با دستنشاندهگی، تقویت کند و به پیروزی برساند.
اما ۸ ثور، ختم جنگ نبود، بلکه آغازی بود برای جنگهای دیگر و درگیری بین گروههایی که تا دیروز بر محور روایت جهاد با بیگانه متحد شده بودند. در این پادکست به این دو پدیده مهم در تاریخ معاصر افغانستان پرداخته شده است؛ به ۷ و ۸ ثور و به اینکه چی شد پیروزی جهاد به شکست انجامید و جایش را به جهاد دیگر خالی کرد. طالبان چطور توانستند روایت جهاد را مصادره کنند و چی تغییری با گذشت زمان در بدنه این روایت ایجاد شده است. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست فرا میخواند.
تداوم ممنوعیت آموزش دختران؛ طالبان در پی چیستند؟
سومین سال آموزشی در افغانستان بدون حضور دختران آغاز شد. نزدیک به سه میلیون دانشآموز و دانشجوی دختر از آموزش و تحصیل باز ماندهاند. طالبان با منع آموزشِ، تحصیل و کار زنان، ارتباط زنان را با جامعه به شکل کامل قطع کرده و حتا در تفریحگاههای عمومی، روزهای محدود و معینی در هفته برای زنان در نظر گرفته شده است. آرایشگاههای زنانه بسته شده و در آخرین مورد، حتا در برخی ولایتها فرمان صادر کردهاند که دختران حق تماس تلفونی با برنامههای رادیویی و تلویزیونی را ندارند. طالبان مدعیاند که مطابق شریعت، زن باید در خانه بماند و زنی که در خانه میماند، نیازی به آموزش و تحصیل ندارد.
در این پادکست موضع طالبان در قبال زنان را به خوانش گرفته شده است. اینکه برداشت طالبان چی نسبتی با اسلام و جامعه افغانستان دارد و امکانهای مقاومت مدنی در افغانستان و به خصوص زنان در چیست؟ آیا طالبان با منع آموزش و کار زنان، در پی استفاده از آن به عنوان یک کارت بازی برای رسیدن به مشروعیت سیاسی داخلی و بینالمللی هستند یا تلاش دارند با حذف زنان، امکان عبور و حتا گذار از خود را ناممکن یا دستکم دشوارتر کنند. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست هفتهگی دعوت میکند.
نوروز و مقاومت فرهنگی در برابر بنیادگرایی اسلامی
جشن نوروز نماد تمدن چندهزارساله در منطقه است که با توجه به اهمیت فرهنگ در نظام بینالملل، فرصتی برای همگرایی اقتصادی و فرهنگی در بین مردم منطقه شمرده میشود. جشن نوروز بیانگر صدها هزارسال تجربه انسانی است. ارتباط دقیق نوروز با طبیعت و کشیدن خطی از زمان که بهار را از زمستان جدا کند، بیانگر هماهنگی این جشن با طبیعت است. این هماهنگی طبیعی و این استقبال از گرما در مقابل سرما، در فرهنگها و سنتهای مختلف منطقه تعامل جدانشدنی داشته است؛ چنانکه در کشوری مثل افغانستان، چنان با دین گره خورده که با مراسم مذهبی (بلندکردن جهنده در مزار و دیگر نقاط کشور) تجلیل میشود. این طور به نظر میرسد که قصه نوروز قصه واقعی مردم است؛ قصهای که اسلام طالبانی و گروههای بینادگرا با آن سر ستیز دارند و با حذف آن از زندهگی مردم، در پی کشاندن مردم به حاشیه و قطع ارتباط شان با میراثهای باستانی و دیگران است.
در این پادکست به سراغ خوانش این قصه میرویم؛ اینکه چطور میتوان نوروز را نجات داد و به عنوان امکانی برای بازخوانی سنت و همگرایی منطقهای از آن استفاده کرد؛ منطقهای که فرهنگ مشترک و آسیبهای فرهنگی و طبیعی مشترک دارد. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
پیام رهبر طالبان؛ از مجازات علنی زنان تا تهدید فتح جهان
پیام اخیر ملاهبتالله، رهبر پنهان گروه طالبان، کوتاهترین، صریحترین و جامعترین پیامی بود که از سوی این گروه طی مدت حاکمیتشان بر افغانستان به نشر رسید. در این پیام رهبر طالبان بیشتر از هر زمانی، تقابل طالبان با غرب و دموکراسی غربی را آشکار ساخت و همچنان به شکل صریح، از مجازات زنان در محضر عام سخن به میان آورد. آنچه در این پیام برجسته بود، استفاده از اصطلاح زمانی "فردا" بود. اینطور به نظر میرسد که طالبان تا کنون با جهان مدارا کردهاند و اکنون به این اعتمادبهنفس رسیدهاند که ماهیت اصلیشان را آشکار و جهان را به جهاد به هدف گسترش اسلام تهدید کنند.
در این پادکست به پیام اخیر رهبر طالبان و به تاثیر این پیام بر زندهگی زنان در افغانستان، سرنوشت اعتراضات زنان، تهدیدهای امنیتی این گروه برای کشورهای منطقه و جهان و اینکه فعالان حقوق بشر و زنان چطور میتوانند از این پیام برای به رسمیتشناسی آپارتاید جنسیتی در دادگاههای بینالمللی استفاده کنند، پرداخته شده است. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
دانشگاه در افغانستان؛ غیبت پرسشگری و ترویج افراطیت
جامعه مدرن را زاده دانشگاه میدانند. یعنی تمدن امروزی بشر محصول محیطی است که در آن از علم، انتظار کشف حقیقت میرود تا بازتولید یا چرخیدن بر حقیقتی واحد که زاده نظم آموزشی کلاسیک یا مدرسهای است. در افغانستان اما دانشگاه همواره با شکست نظامهای سیاسی، از مسیر اصلی آن بیرون و زمینهای شده برای اهداف ویژه ساختارهای سیاسی حاکم. در این میان دو بار حاکمیت طالبان بر افغانستان را شاید بتوان سیاهبختترین دوران تجربه دانشگاه در افغانستان خواند. تلاش مدرسه برای استحاله دانشگاه، سیاستی بود که طالبان در دور اول حاکمیتشان اجرا کردند و اکنون که نزدیک به سه سال از حاکمیت دوباره این گروه میگذرد، در تلاشاند تا دانشگاههای افغانستان را تبدیل به مدرسههای سنتی و جایی برای تبلیغ ایدههای ضد دانشگاهی کنند. توزیع سند ماستری برای هزاران ملا که از مدارس سنتی فارغ شدهاند، گویای تلاش مدرسه برای تصرف کامل دانشگاه است. در این پادکست به مفهوم دانشگاه و سرنوشت آن در افغانستان و به تضاد دانشگاه و مدرسه و عواقب مدرسهسازی دانشگاه برای جامعه افغانستان پرداخته شده است. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن آن دعوت میکند.
تأثیرات رویارویی ایران و اسراییل بر روابط تهران با طالبان
در پی حملهی ایران بر اسراییل، این نگرانی به میان آمده است که پاسخ نظامی اسراییل یک جنگ تمامعیار را در منطقه رقم بزند. هرچند ایران بعد از فرستادن بیش از دوصد موشک و پهپاد به سوی اسراییل گفت که این عملیات پاسخی به حمله اسراییل بر کنسولگری این کشور در دمشق بوده و این داستان تا پاسخ دوبارهی اسراییل، برای ایران تمامشده است؛ اما نگرانی از نوعیت حمله اسراییل و پاسخ دوباره ایران هنوز پابرجاست.
آنچه به دنبال این رویارویی نظامی اتفاق میافتد، تغییر مناسبات قدرت در منطقه و یارگیریهای دیپلماتیک و نظامی جدید خواهد بود که بر رابطه ایران با طالبان نیز تاثیر میگذارد. معاون سفارت ایران در کابل، در روزهای اخیر و پس از حمله ایران بر اسراییل، در دیدار با مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی نخستوزیر طالبان، گفت که مخالفان طالبان اجازه فعالیت سیاسی در ایران را ندارند. این گفتهها ظاهراُ اولین موضعگیری مستقیم ایران در مورد مخالفان سیاسی طالبان در خاک این کشور بود. در ایکساسپیس این هفته روزنامهی ۸صبح، به پیامدهای این رویارویی نظامی و تأثیرات آن بر رابطه ایران و طالبان میپردازیم. تاثیر این رابطه بر گروههای سیاسی و نظامی مخالف طالبان چه خواهد بود و آیا نزدیکی ایران و طالبان، سیاست غرب در مقابل طالبان را نیز وارد فاز جدیدی خواهد کرد؟ این پرسشها در صحبتهای مهمانان این پادکست پاسخ داده شده است. ۸صبح شما را به شنیدن آن فرا میخواند.
ګډ غم او درد څنګه د یو مشترک سیاسي روایت په ایجاد کې مرسته کولی شي؟
د ملت جوړونې لپاره یو مشترک روایت ته ولې اړتیا ده؟ او آیا موږ د یو ملت په حیث مشترک دردونه لرو؟
دا پوښتنې شاید ډېری جذابی او جالب ښکاره نشي، ولې ډیري بنسټیزي دي. ملتونه په مشترکو افسانو او روایتونو را جوړیږی او دا روایتونه د تاریخي پېښو په مرسته شکل نیسي. ځیني ټولنپوهان د مشترکو دردونو او امیدونو شتون په ملت سازي کې مهم بولي او انګېري هغه ملتونه چې مشترک تاریخي دردونه یې نه دي تجربه کړي نشی کولی مشترک ارمانونه ولري. ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې مهم پاډکاسټ اوریدلو ته رابولي.
Trying To Be Reasonable
Lynne is joined by Amin Karim, who has been involved in politics in Afghanistan all his adult life. Since the collapse of the republic in 2021, he has been spending his time in Kabul on humanitarian work, and trying to convince the Taliban leadership to create an inclusive governance structure acceptable to all Afghan people. His tenacity is admirable.
Have a listen.
زنان و روایت آینده؛ آیا درد مشترک به درمان مشترک میانجامد؟
با گذشت نزدیک به سه سال از حاکمیت گروه طالبان بر افغانستان، هنوز چشمانداز مشترکی که بتواند روایت آینده افغانستان را پیش روی مبارزات مردمی در عبور از طالبان بگذارد، روشن نیست. احزاب سنتی که در قالب جبهات نظامی در مقابل طالبان میجنگند، بر اسلام میانه تاکید دارند، نسل امروزی و بیشتر اکادمیک، بر حکومت سکولار و برخی هم فدرالیزم را به عنوان راهحل بحران افغانستان پیشنهاد میکنند.
آنچه در این میان همه نسخهها را ناکارآمد کرده، سیاستهای قومی طالبان است که خطر برجسته شدن تضادهای قومی در مبارزه با این گروه را افزایش داده است؛ خطری که ممکن است مانع شکلگیری روایت مشترک برای آینده افغانستان شود. این وسط اما زنان که از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال افغانستان، محرومیت یکسانی را تجربه میکنند، به عنوان امکان نجاتبخشی دیده میشوند که شاید بتوانند به عنوان نقطه وصل تضادهای موجود در افغانستان عمل کنند. در این پادکست به درد مشترک زنان پرداخته شده است؛ به محرومیت یکسان آنان از فضای عمومی و به اینکه درد مشترک زنان، چقدر میتواند در شکلگیری روایت مشترک برای نجات افغانستان کمک کند؟ آیا زنان میتوانند نقطه وصل تضادهای قومی و گروهی در افغانستان باشند یا مبارزات زنان نیز وارد تضادهای قومی در افغانستان خواهد شد؟ وضعیت مبارزات جنبش زنان طی سه سال گذشته، چی چیزی به ما میگوید؟ برای پاسخ به این سوالات، ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
Finding Freedom
Lynne is talking to Laura Deitz, an American in London who, since the collapse of the republic government in Afghanistan, has been helping some of the most vulnerable to find a path to safety outside the country. She is one of many volunteers worldwide who have dedicated their time, resources and energy to the difficult, life-saving work of evacuation. So far, she’s helped more than 300 people leave Afghanistan and sees no sign that her work will be done any time soon.
محرومیتم از آموزش هزار روزه شد
قبل از هزار روز ناامیدکننده و نحس به مکتب میرفتم و دنبال رویاهایم بودم. صنف نهم بودم و با شور و اشتیاق درس میخواندم. دوست داشتم بعد از فراغت مکتب وارد دانشگاه شوم و در رشته کمپیوترساینس درس بخوانم. با وجود اینکه حادثه دلخراش، وحشتناک و فراموش ناشدنی پیش چشمانم اتفاق افتاد و در آن انفجار بیش از ۲۰۰ دانشآموز مکتب ما شهید و زخمی شدند، من جان سالم به در بردم و متوقف نشدم. ادامه دادم؛ چون مانعی سد راهم نبود. کوشش میکردم به دشمنان علم و دانش نشان بدهم که متوقف کردن ما کار سادهای نیست. با رسیدن به رویاهایم شاید میتوانستم آن زخم ناسور را از یاد ببرم، اما نگذاشتند.
پراکندهگی مخالفان طالبان؛ چالشها و فرصتهای همبستهگی مردمی چیست؟
با گذشت نزدیک به سه سال از سلطه طالبان بر افغانستان هنوز اقوام، جریانهای سیاسی، احزاب، جبهات نظامی و گروههای اعتراضی و مدنی، نتوانستهاند زبان مشترکی در مبارزه با این گروه تعریف کنند. با اینکه همه باور دارند که طالبان یک گروه بنیادگرا است و باید از آن عبور کرد، اما آنچه در آن توافق نظر نیست، شیوه مبارزه با این گروه و تعیین چشمانداز پس از آن است. نبود چشمانداز روشن مبنی بر ساختار سیاسی و اقتصادی آینده، باعث شده که هر گروه تنها تصویر خودش را در آینده ببیند. احزاب سنتی در رویای نجات اسلام میانهرو هستند؛ نسل جدید و معترض، خواهان حکومت سکولار؛ چپها رویای جامعه بیطبقه را در سر دارند و عدهای هم به دنبال تغییر ساختاری قدرت، بحث فدرالیسم را به عنوان نسخه نجات افغانستان پیش میکشند.
در این پادکست پراکندهگی نیروهای سیاسی مخالف طالبان مورد بحث قرار گرفته است. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن آن دعوت میکند.
سیاست یکسانسازی طالبان؛ پیامدها و امکانهای مقاومت مدنی
از حاکمیت گروه طالبان بر افغانستان نزدیک به سه سال میگذرد. در این مدت این گروه به شیوههای متفاوت تلاش کرده تا سیاست یکسانسازی اجتماعی، فرهنگی، قومی، زبانی و مذهبی را در افغانستان دنبال کند. هرچند ادارههای مختلفی در رژیم طالبان، سیاست یکسانسازی را به شیوههایی دنبال میکنند، اما اداره امر به معروف این گروه، بیش از هر بخشی وارد جزییات شده و حتا شکل آرایش موی سر، ریش و پوشش مردم را کنترل میکند. بر اساس گزارشها، در برخی نقاط افغانستان کارمندان اداراههای طالبان مکلف به پوشیدن کلاه کندهاری نیز استند.
در این پادکست سخنرانان ایکساسپیس ۸صبح درباره این موارد صحبت میکنند. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
قومي ډینامیزم او په افغانستان کې د سیاست راتلونکی
سیاست د قدرت لوبه او افغانستان کې ډیر له پخوا د قدرت او مشروعیت بنا او سرچینه قوم او قبیله وه. د قومي او قبلوي کتلو تر منځ هارموني ثبات زیږوي او ټکر یې په پراخې بې ثباتي او داخلي کشمکشونو منتج کېږي.
په افغانستان کې به ډیر کم داسې سیاسي بحثونه کېږي چې د قوم، قبیلې او د قدرت د ویش او واک خبره به پکې نه وي. راځئ نن له پیله په همدې مسله ځان پوه کړو چې افغانستان کې له پخوا تر ننه د قومونو ترمنځ عمل او عکس العمل څنګه وو، له تاریخي لحاظه کومو عواملو د اقوامو سوله ایز ژوند ته لاره هواره کړې وه او کوم عوامل د قومي ټکرونو او داخلي جګړو او کشمکشونو لامل شوي دي.
د ټولنپوهنې له نظره په څو هویتي او څو قومي هېوادونو کې د قدرت میکانیزم څنګه کار کوي، څو قومه ملتونه څنګه په یو پراخ سیستم کې راټولېږي او د نورو څو قومه هېوادونو د سیاسي ثبات راز په څه کې دی. افغانستان دداسې هېوادونو له تجربو څه زده کولی شي؟ ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې مهم پاډکاسټ اوریدلو ته رابولي.
Afghanistan, Pakistan and "Project Taliban"
Join Lynne O’Donnell for the 8AM Media podcast series, Insights. Lynne talks with generals, diplomats, soldiers, journalists, politicians, activists, people who have front row seats for conflicts around the world, and citizens with a story to tell, happy or sad.
For this first series, Afghanistan is the focus. Lynne and her guests talk about the collapse of the republic in August, 2021, and the impact since — for the people of Afghanistan, for the security of the region, for the safety of the world. It’s important, interesting and insightful.
This week, Lynne talks to Mohsin Dawar, a Pakistani human rights activist, former parliamentarian, and founder of the National Democratic Movement. He’s from North Waziristan, which borders Afghanistan and is bearing the brunt of what he calls “Project Taliban” — the violent return of Islamist extremism that is bringing war back to his homeland.
The Taliban's "State Capture" of Afghanistan
Join Lynne O’Donnell for 8AM’s podcast series, Insights.
Lynne talks with generals, diplomats, soldiers, journalists, politicians, activists, people who have front row seats for conflicts around the world, and citizens with a story to tell, happy or sad. For this first series, Afghanistan is the focus. Lynne and her guests talk about the collapse of the republic in August, 2021, and the impact since — for the people of Afghanistan, for the security of the region, for the safety of the world. It’s important, interesting and insightful.
This week, Lynne is joined by Natalie Gonnella-Platts, the director of global policy at the George W. Bush Institute.
Have a listen
په افغانستان کې د ملت جوړونې اړتیا څه ده؟
ملت جوړونه یوه معاصره پدیده ده، چې ددولت جوړونې اساسي بنسټ شمېرل کېږي. له بده مرغه زموږ هېواد افغانستان کې دا اړینه پروسه له سلو کلو هڅو ورسته هم یوې مطلوبې نتېجې ته نده رسېدلې. لا هم د نړۍ ګوټ ګوټ کې د افغاني ملت جوړونې په اړوند پوښتنې او انګېرنې کېږي.
د امریکا د متحده ایالاتو د اوسني ولسمشر جو بایډن په افغانستان کې د خپل ماموریت د ناکامي په توجیه کې ویلي چې «افغانستان یو واحد ملت ندی، موږ هلته د ملت جوړونې لپاره نه وو تللي او هیڅوک نشي کولی افغانان په خپلو کې متحد کړي» ځیني د بایډن په دې خبرو چې افغانستان یو ملت ندی، یا متحد کېدلی نشي نېوکې لري او ځیني په ورته وخت کې بیا د جوبایډن دا اظهارات چې موږ افغانستان ته د ملت جوړونې لپاره نه وو تللي غېر مسولانه بولي.
بې له دې چې د بایڼ اظهارات جدي ونیول شي، دا بحث د انکار او امتناع وړ ندی، له سلو کلونو ورسته لا هم همدا مسله جدي بحث ته اړتیا لري. ملت جوړونه ماهیتآ څه شی دی؟ له دولت جوړونې او ملت پالنې سره یې اړیکې څه دي؟ په افغانستان کې د ملت جوړونې هڅې له کومو لوړو ژورو تېري شوي او ولې همیشه یو بن بست سره مخ شوي؟ د هیواد د معاصر تاریخ په اوږدو کې د مختفلو اقوامو رول څه وو؟ او نن ورځ بین القوي همکاري او تفاهم څومره کولی شي د ملت سازي پروسه تسهیل کړي؟ هېواد کې ملت جوړونې په وړاندې اوسني شته خنډونه کوم دي او زموږ او تاسو ټولېز مسوولیت څه دی؟ طالبان چې مذهبي او سیاسي اقلیتونو هویت مسخ کوي، له ملي سمبولونو، بیرغ او سرود سره د دښمني نغاره غږوي او ځانونه د نړۍ د ټولو مسلمانانو نماینده ګان بولي له ملت جوړونې سره یې نسبت څه کېدلی شي؟
ددې او ورته پوښتنو د ځواب لپاره هشت صبح ورځپاڼه تاسو د دې مهم پاډکاسټ اوریدلو ته رابولي.
Witness to Atrocity
Join Lynne O’Donnell for 8AM’s podcast series, Insights.
Lynne talks with generals, diplomats, soldiers, journalists, politicians, activists, people who have front row seats for conflicts around the world, and citizens with a story to tell, happy or sad. For this first series, Afghanistan is the focus. Lynne and her guests talk about the collapse of the republic in August, 2021, and the impact since — for the people of Afghanistan, for the security of the region, for the safety of the world. It’s important, interesting and insightful.
She's talking with the award-winning journalist, founder and publisher of Hasht-e Subh (8AM), one of Afghanistan's premier daily newspapers, Sanjar Sohail.
Have a listen
جدال افغان و افغانستانی؛ بنبست و راهکار ملتسازی در افغانستان
جدال در کاربرد افغان و افغانستانی یکی از چالشهای فرایند ملتسازی در افغانستان معاصر بوده که با گذشت زمان عمیقتر شده است. برخی افراد از اقوام ساکن در کشور در نزاع افغان و افغانستانی خودشان را «افغان» خطاب نمیکنند و تاکید دارند که «افغان» نام قوم مشخصی است و تعمیم آن بر اقوام دیگر، درست نیست. اما عده دیگر همواره بر واژه «أفغان» تاکید داشته و افغانستانی را رد کردهاند.
اکنون که طالبان با سیاستهای قومی، تعارض قومی در افغانستان را گستردهتر کرده، حساسیت مردم نیز در این مورد بیش از پیش افزایش یافته است. در این پادکست به جدال در کاربرد افغان و افغانستانی پرداخته شده است؛ به اینکه چی سیاستهای مشخصی باعث ایجاد اختلاف در این مورد شده؟ دلیل پافشاری قدرتهای حاکم افغانستان بر واژه افغان از کجا میآید و آیا حل این مناقشه، کمکی بر بهبود ملتسازی در افغانستان خواهد کرد؟
شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکنیم.
Guest: US Army General (Rtd) David Petreaus
Join Lynne O’Donnell for 8AM’s podcast series, Insights.
Lynne talks with generals, diplomats, soldiers, journalists, politicians, activists, people who have front row seats for conflicts around the world, and citizens with a story to tell, happy or sad.
For this first series, Afghanistan is the focus. Lynne talks to a range of people about the collapse of the republic in August, 2021, and the impact since — for the people of Afghanistan, for the security of the region, for the safety of the world. It’s important, interesting and insightful. Have a listen:
طالبان و گسترش تضادهای قومی
با فروریزی سلطنتهای سنتی و ورود حاشیهها به متن، گفتمانهای قدرت در عصر مدرن و افسانه قوم، تبدیل به یکی از محورهای اساسی سیاسی شدن گروههای زبانی و فرهنگی شد. هرچند این امر فرصتی بود برای سوژهگی سیاسی گروههایی در حاشیه، اما ورود تودهای مردم در فضای سیاسی، امکانهایی را برای بازیگران سیاسی فراهم کرد تا از پیوندهای گروهی و قومی، به عنوان سکویی برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. این جنون رسیدن به قدرت، در مواردی سر از فاشیسم درآورد که نمونه برجسته آن در آلمان نازی و با توهم برتری نژادی جرمنها آشکار شد که با مرگ نزدیک به ۸۰ میلیون انسان پایان یافت.
در افغانستان نیز از آغاز تجدد، افسانه قوم، تبدیل به محور اساسی قدرت شد و با شکست حکومت کمونیستی و ورود اقوام مختلف در قالب گروههای پیروز جهادی، سوژهگی سیاسی اقوام در افغانستان به میان آمد. با تسلط طالبان بر افغانستان، بار دیگر این نگرانی گسترش یافته که اقوام دیگر از مناسبات قدرت کاملا حذف شوند و این حذف، در زمانی صورت میگیرد که ناممکن است؛ چون شعور سیاسی در افغانستان قومی شده و نمیتوان گروه یا قومی را از داشتن داعیه سیاسی خالی کرد.
در این پادکست شما دیدگاههای مهمانان برنامه را درباره این موضوع میشنوید. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
اعتراضات مردم و لشکرکشی طالبان؛ سرکوب نتیجه خواهد داد؟
در پی ورود غیرقانونی جنگجویان طالبان به خانههای مردم در ولسوالی درایم بدخشان و دستدرازی به عفت زنان، اعتراضات گستردهای در این ولسوالی شکل گرفت و به ولسوالی ارگو نیز کشیده شد. هرچند طالبان با شلیک به معترضان که به قتل دو تن انجامید، تلاش کردند این اعتراضات را خاموش کنند؛ اما مردم برای سه روز پیهم به خیابان آمدند و کنترل طالبان بر دو ولسوالی بدخشان را به چالش کشیدند. اکنون گفته میشود که هزاران جنگجوی طالبان در بدخشان جابهجا شده تا مردم را سرکوب کنند.
در این پادکست شما دیدگاههای مهمانان برنامه درباره اعتراضات مردمی در حاکمیت طالبان و مواجهه طالبان با پدیده اعتراض را خواهید شنید. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
افزایش بنیادگرایی دینی و جای خالی اسلام میانهرو؛ روایت بدیل چیست؟
نزدیک به ۱۰۰ سال پیش، میرزا حسنخان اسفندیاری، محتشمالسلطنه دولت قاجار در ایران، در کتاب «علل بدبختی ما و علاج آن»، راه بیرونرفت وادادهگی جهان اسلام در مقابل غرب را، برگشت به اسلام اصیل عنوان کرد. از همانجا سفر اسلام از امروز به سوی گذشته آغاز شد و تا اکنون که ۱۰۰ سال از آن زمان میگذرد، گروههای مختلف اسلامی به هدف برگشت به صدر اسلام ایجاد میشود و جایش را به گروه بعدی و تندروتری میدهد.
در افغانستان شاید بتوان شکلگیری احزاب راست در دوران ظاهرشاه را اولین نشانههای سیاسی برگشت به اسلام واقعی دانست؛ احزابی که یک دهه بعد، با هجوم شوروی در افغانستان، وارد جنگ شدند؛ اما بلافاصله بعد از پیروزی، گروه طالبان وارد میدان شد و داعیه جهاد را به هدف نجات اسلام واقعی مصادره کرد. اکنون که طالبان حاکمیت افغانستان را در دست دارند، جنگ دیگری بین داعش و طالبان در جریان است و داعش خود را داعیهدار واقعی اسلام میداند و طالبان را بدنامکنندهگان اسلام و جهاد اسلامی.
در این پادکست شما دیدگاههای مهمانان برنامه ایکساسپیس روزنامه ۸صبح را درباره بنیادگرایی دینی میشنوید. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
طالبان و حذف تکثر مذهبی؛ امکانهای همبستهگی چیست؟
گروه طالبان که خود را پیرو «اسلام واقعی» میداند، در مخالفت با خوانشها و مذاهب دیگر اسلامی قرار دارد. هر چند سه سال پیش که این گروه بر افغانستان تسلط یافت، با ارتباط با برخی چهرههای سیاسی و مذهبی اهل تشیع، نگرانی از دشمنی گذشته این با مذهب تشیع را کاهش داد؛ اما با گذشت زمان، طالبان این مدارا را کنار گذاشتند. ممانعت طالبان از برگزاری مراسم عاشورا در سال گذشته، نشان داد که طالبان سر سازش با خوانشها و مذاهب دیگر از اسلام را ندارند و در تلاش برای خاموش آن در افغانستان هستند. تاکنون گفته میشود که فقه جعفری از سیستم آموزشی و تحصیلی تحت حاکمیت طالبان حذف شده و طبق گزارشها، حتا در تلاش اند تا در مدارس و مناطق شیعه نشین نیز تدریس فقه حنفی را جایگزین کنند. از اقلیت سیکها در افغانستان نیز تعداد انگشتشماری باقی ماندهاند.
در این پادکست شما دیدگاه مهمانان برنامه در باره تکثر و دشمنی طالبان با کثرتگرایی را میشنوید. ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
روزمرگی زنِ افسری که به طالب داده شد
زنِ افسر، زنِ طالب شده است. فرزندی به بغل و فرزندی در شکم دارد. از قامت بلندش شانههای خمیدهاش مانده و از صورت زیبایش حزنی مانده که در خطوط آن نمایان است. میگوید در دنیا چیز دیگری نمانده که او را غمگینتر از آنی هست، بکند. نه رفیقی دارد که با او درد دل کند و نه حق داشتن رفیق را. حق دید و بازدید از همسایهها را هم ندارد. او زن دوم مردی است که طالب است؛ طالبی که مردانهگیاش را با ستم و ظلم علیه این زن به نمایش میگذارد. همه میدانند که او خوب نیست، خوش نیست؛ اما هیچ کس در موردش حرف نمیزند. او هم حرف نمیزند و حتا حق حرف زدن را ندارد. زندهگی برای او روزمرگی است.
نقض حقوق بشر در افغانستان؛ آیا طالبان پاسخگو خواهند شد؟
افغانستان تنها کشوری است که در آن، هیچ نهاد حقوق بشری فعال نیست؛ زنان به شکل کامل از فضای عمومی حذف شدهاند و حوزه خصوصی آدمها نیز هر روز با فرمانهای تازه رهبر طالبان محدودتر میشود. ولی این همه ماجرا نیست؛ آنچه شرایط را دشوارتر کرده، تبدیل جنایت به وظیفه یا مکلفیت است که امروز توسط ایدیولوژي طالب به اجرا گذاشته میشود. طبق این الگو، کسانی که مرتکب نقض حقوق بشر میشوند، نهتنها آن را عمل غیرانسانی نمیدانند که وظیفهشناسی و چه بسا وظیفه اخلاقی میدانند. این کارکرد کور اخلاقی، نتیجه تسلط ایدیولوژيها و ساختارهای تمامیتخواه است. در این پادکست شما دیدگاههای مهمانان برنامه را درباره نقض حقوق بشر توسط طالبان خواهید شنید. سخنرانان در این پادکست خانم شبنم سیمیا، حقوقدان، خانم نظیفه جلالی، مدافع حقوق بشر و آقای محبالله تایب، مستشار و حقوقدان هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
صدای خفه شده زنان در حاکمیت طالبان؛ «کسی نیست صدای مرا بشنود»
او بارها قصد میکند از شوهرش جدا شود و از او بهخاطر شکنجه و بیتفاوتیاش در قبال فرزندش شکایت کند، اما پس از حاکمیت طالبان هیچ نهادی نیست که به او کمک کند و هیچ دادگاهی نیست که برای دادخواهی حقش به آن مراجعه کند؛ زیرا گروه طالبان همه نهادهایی که از زنان حمایت میکنند را بسته است. او مجبور است به تنهایی جور روزگار را بر دوش بکشد: «فعلاً دستم از همه جا کوتاه شده، کسی نیست صدای مرا بشنود. میخواهم از شوهرم جدا شوم، اما هیچ راهی نیست که بتوانم این کار را کنم. حتا نمیتوانم از خانوادهام کمک بگیرم؛ زیرا این ازدواجی بود که خودم خواسته بودم و هیچ کسی به ازدواج من با این مرد راضی نبود، نه پدر و مادرم و نه برادرانم. بارها پدرم مانع شد، اما فکر میکردم هیچ کسی بهتر از همین مرد نیست. چه میدانستم اشتباه میکنم. فعلاً در افغانستان هیچ کس و کویی ندارم. پس از آمدن طالبان همه رفتند حتا خانوادهام. اگر میبودند و در این وضعیت مرا میدیدند قطعاً مرا نجات میدادند. من هم جرئت ندارم به آنان در مورد وضعیت بد خود بگویم. بعد از فتن برادرانم تندخویی شوهرم هم زیاد شده و کسی نیست دست و لگدش را بگیرد تا مرا لتوکوب نکند. حالا هم برایش کار میکنم و هم شکنجه میشوم. همان که میگوید، «خود کرده را نه درد است و نه درمان».
استوار میمانیم تا نشان دهیم که «قصه درس مفت» نمیشود
ما دو تا فرق داشتیم. هنوز هم فرق داریم. هر جا ما را میبینند، حرفی در مورد ما یا علیه ما میگویند. هنوز شوهر نکردهایم. بچههای قریه را یا ما انتخاب نمیکنیم یا آنها ما را نمیگیرند. دیگرانی هم اگر گاهی آمدند، ما جواب کردیم که درس میخواهیم بخوانیم. حال خانواده میگوید که «قصه درس مفت» شد؛ اما برای ما هنوز مفت نشده است. ما میمانیم تا دروازه مکتب و دانشگاه باز شود. ما میمانیم امیدوار و استوار تا آزادی و تا نشان دهیم که «قصه درس مفت» نمیشود.
من دیگر بیوطن شدهام
بعد از آن طالبان همهجا را گرفتند. اولین کارشان هم بسته کردن مکاتب بود. با این کارشان، تمام رویاهای دختران افغانستان باد شد و به هوا رفت و من دانستم که دیگر این خاک وطن نمیشود. طالبان تمام شهر ما را گرفتند. مکتب را که برایم همچو بهشت بود، از من دزدیدند و رویاهایم را با خاک یکسان کردند. ما دختران را خانهنشین کردند. این هم بس نبود که به چادر و لباس ما هم گیر میدهند و بازداشت و اختطاف میکنند.
زندهگی در سایه وحشت؛ لبخند پررذالت طالبان در حین بازجویی آرامشم را گرفت
بعد از ظهر بود. نمیدانم چرا همیشه بعد از ظهرها اینقدر برایم دلگیر است. نمیتوانم در خانه بمانم؛ چون حس خفقان دارم. از سویی، نمیتوانم بدون ترس و دلهره خانه را ترک کنم، چون از طالبان میترسم. آنها بارها مرا به خاطر بیرون رفتن با شوهرم تهدید و تحقیر کردهاند. آن روز اما دلم بهشدت گرفته بود، ولی تنها بیرون رفتن برایم بیشتر ترسناک بود. برای همین از شوهرم خواستم با من و پسرم بیرون برویم. همانطوری که سهنفره جاده را پرسه میزدیم و از زندهگی پر از دغدغه و آینده فرزندم با هم صحبت میکردیم، ناگهان موتری با سرعت زیاد به سمت ما آمد. کنار ما که رسید، توقف کرد. با دیدن سرنشینان آن موتر که هر کدام با سر و وضع ژولیده و موهای دراز چهارچشمه به سمت ما نگاه میکرد، فهمیدم که جنگجویان طالبان هستند.
از ایام کودکی وضعیت زندهگی خوبی نداشتم. با فقر به دنیا آمدم و با فقر بزرگ شدم. پدرم کارگر روزمرد بود و نمیتوانست مصارف خانه و فرزندانش را بهگونه درست مهیا کند. در ایام کودکی هیچگاه نتوانستم لباس نو بر تن کنم و بازیچه داشته باشم، ولی همان خواستههای کوچک برای همبازیهایم فراهم بود و من نظارهگر لباس و چوریهای رنگارنگی بودم که در ایام عید دوستانم بر تن و بر دست میکردند و با شور وشوق میخندیدند و شاد بودند. با دیدن آنها احساس حقارت میکردم و با خود میگفتم ای کاش آن بوت و لباس بر پا و تن من میبود.
کابوس ناتمام چهار سال شکنجه
مراسم عروسی با همه رسم و رواجی که داشت سپری شد و من صاحب خانه جدید شدم و با انسانهایی که برایم بیگانه مینمودند، همخانه شدم. بیشتر از پنج ماه از عروسیام نگذشته بود که شوهرم کم کم روی سگش را نشانم داد و با تکتک انساننماهایی که نقاب خوب بودن بر چهره داشتند، آشنا شدم. در حالی که پس از ازدواج با همان جثه خُرد و ضعیفم همه کارهای سخت و سنگین خانه شوهرم را انجام میدادم، شوهرم به هر بهانهای مرا زیر مشت و لگد میگرفت و تا میتوانست لتوکوبم میکرد. ابتدا لتوکوبش در حد چند سیلی و مشت بود، اما با گذر زمان مشتش به لگد و سیلیاش به چاقو بدل شد. بارها مرا با چاقویی که همواره با خود داشت و از آن برای ترساندنم استفاده میکرد، زخمیام کرد و هنوز نشانههای آن زخمها در بدنم است.
بیشتر از دو سال از حاکمیت طالبان گذشت و در این مدت بارها در برابر خواست خانودهام ایستادهگی کردم، اما این بار وضعیت فرق میکرد و من دیگر بهانهیی نداشتم و باید ازدواج میکردم. به همین دلیل جواب رد نمیدادم و به بهانههای مختلف وقت میخریدم تا نکاحم را رسمی نکنند. در این مدت تا توانستم تلاش کردم که بورسیه تحصیلی بگیرم. چاره دیگر نداشتم و مهلتم با گذشت هر روز رو به خلاصی میرفت. خوشبختانه در آخرین روزها از یکی از دانشگاههای کشور ایران جواب تاییدی دریافت کردم. پس از مدتها بار دیگر لبخند بر لبانم تقش بست و از ته دل خندیدم و گریه کردم.
حذف زنان از حوزه عمومی؛ چون و چراهای بازداشت خیابانی زنان توسط طالبان
در روزها و هفتههای اخیر شاهد موجی از افزایش بازداشت دختران و زنان در خیابانهای کابل و برخی دیگر از شهرهای کشور به دست طالبان بودیم. جنگجویان و محتسبان طالبان، زنان را به بهانههای مختلفی مثل نداشتن محرم و رعایت نکردن حجاب طالبانی بازداشت میکنند. گمانهها این است که طالبان با راهاندازی پروسه بازداشت زنان، در صدد تحقیر و حذف آنان از حوزه عمومی است. این گروه به رغم خواستههای ملی و بینالمللی، مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران نگشود هیچ، که حالا تصمیم گرفته تا شهرها و حوزههای عمومی را از حضور زنان کاملاً پاکسازی کنند. در این پادکست، مهمانان برنامه درباره چون و چراهای بازداشت زنان توسط طالبان صحبت کردهاند. سخنرانان این پادکست، خانم کوهستانی، یکی از زنان معترض در افغانستان و خانم منیژه رامزی، استاد پیشین دانشگاه کابل هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
سفر نافرجام؛ این جا همه چیز بوی مرگ میدهد، حتا رویاهای قدریه نیکزاد
من در کشوری زندهگی میکنم که اگر نام مکتب، مرکز آموزشی، مسجد، بازار و حتا وسایل حمل و نقل را در گوگل جستوجو کنیم، جزییات انفجار میآید. با وجود این همه سیاهی و تباهی و بوی باروت که در مشام داشتیم، دولت نیز به دست گروه طالبان سقوط کرد. با سقوط دولت، آزادی، حق تحصیل و کار، آرزوها و حالا حق پوشش و بیرون رفتن نیز از من گرفته شده است. من به پرندهای میمانم که بالهایم را بریدند و در قفس تنگ و تاریک به جرم دختر بودن اسیرم کردند.
با اعمال محدودیتهای روزافزون گروه طالبان علیه زنان، رنگهای رنگین کمان قلبم یکی یکی از بین رفتند و امروز هیچ رنگی را جز سیاهی نمیبینم. من منتظر باران آزادی و پررنگ شدن دوباره رنگین کمان در آسمان آبی افغانستان هستم.
ناامنی در کشورهای منطقه؛ آیا حادثه خونین کرمان تاوان حمایت ایران از طالبان است؟
در زمان جنگ طالبان علیه نظام جمهوری در افغانستان، دو کشور همسایه با فراهم کردن عقبه استراتژیک برای این گروه، نقش فعالی در حمایت و عسکرگیری طالبان از مدرسههای فعال در آن سوی مرزها داشتند. با سقوط جمهوریت در افغانستان و حاکم شدن طالبان، ورق برگشت و پاکستان و ایران در دام هیولایی افتادند که سالها در پرورش و تجهیز شبه آن در افغانستان دست از پا نمیشناختند. با حاکم شدن طالبان در افغانستان، به عنوان یک نیروی بنیادگرا و مروج ترور و وحشت، اعتماد به نفس سایر گروههای همکیش و فعال در کشورهای همسایه نیز بیشتر شد و به تحرکاتشان افزودند. از جمله تیتیپی در پاکستان فعالتر شد و جیشالعدل در ایران. داعش نیز از میان جنگجویان ناراضی طالبان و سایر گروهها نیرو جذب کرد و خیز تازه برداشت. درحالی که سال ۲۰۲۳ خونینترین سال برای پاکستان بود، ایران نیز در جریان چند روز اخیر شاهد دو انفجار مرگبار در چهارمین سالگرد قتل قاسم سلیمانی در شهر کرمان بود. هرچند مسئولیت حادثه را داعش برعهده گرفت و طالبان نیز آن را محکوم کردند -هرچند آن را تروریستی نخواندند-، اما نمیتوان از این نکته به سادگی گذشت که وقتی یک گروه افراطی که سنت انتحار و ترور را یدک میکشد و سنیمذهب نیز هست، در کشوری به حاکمیت میرسد، تا چی اندازه میتواند برای حاکمیتی که بر بنیاد فقه شیعی شکل گرفته، خطرساز باشد. قراین نشان میدهد که اگر وضع بدین منوال پیش برود، دیری نخواهد پایید که جمهوری اسلامی با توجه به نفوذ تندروایان سنی در نواحی شرقی این کشور، با چالشی مواجه خواهد شد که اولویتهای دیگرش را فراموش خواهد کرد. در این پادکست شما دیدگاههای مهمانان برنامه را درباره روابط ایران با طالبان و عواقب آن خواهید شنید. صاحبنظران این پادکست دکتر سردارمحمد رحیمی، پژوهشگر ژئوپولیتیک و آقای مهرداد فرهنمد، تحلیلگر مسایل خاورمیانه هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست فرا میخواند.
هراس از آینده تاریک؛ «میترسم بیسواد بمانم»
مدینه ۱۷ ساله، دانشآموز صنف هشت مکتب است که پس از حاکمیت طالبان از فراگیری درس و آموزش باز مانده است. او نیز همانند هزاران دختر دانشآموز بهجای نشستن روی چوکی مکتب و صنفهای درسی در چهاردیواری خانه روزهای سختی را میگذراند. میگوید: «قرار بود صنف ده شوم، سه سال تعلیمیام حیف شد. اما چه کسی بهای روزهای ازدسترفته تعلیمیمان را میپردازد؟ هر سال که میگذرد سن ما نیز بیشتر میشود و ما هنوز در جایی گیر کردیم که سه سال قبل بودیم. نه راه پیشرفت داریم و نه راه نجات از میان این همه بدبختی که هر روز اضافهتر میشود.» گاهی از میان منجلابی که گیر کرده است آرزو میکند که صنف ده و یا هم دوازده مکتب بود تا فرصتهای تحصیلی برونمرزی برایش فراهم میشد، اما همه راهها به رویش بسته شده است.
فراز و فرودهای دیپلماسی هند در قبال افغانستان
هند یکی از کشورهای تاثیرگذار در مسایل منطقه است و مشترکات تاریخی زیاد با کشورهای منطقه دارد. در ۲۰ سال جمهوریت در افغانستان، هند سهم و نفوذ گسترده در بازسازی و مسایل سیاسی افغانستان داشت. امری که گفته میشد باعث نگرانی پاکستان است. از آنجایی که پاکستان به لحاظ جغرافیایی بین افغانستان و هند قرار دارد، و از این لحاظ که هند یک نزاع تاریخی با پاکستان دارد، موقفگیریها و روابط هند با کابل نیز شدیدا تحت تاثیر همین مساله است. یا حداقل اینگونه برداشت میشود. اما واقعیتها نشان میدهد که همیشه فکتور پاکستان و نزدیکی یا دوری حاکمان کابل به اسلامآباد، روی موقفگیری های دهلی تاثیر چندانی ندارد. با حاکم شدن طالبان در افغانستان، دهلی سفارتش را در کابل بست و برداشت ها نیز این بود که هند، طالبان را به مثابه نیروی نیابتی اسلامآباد میبیند و احتمال دارد که از نزدیک شدن به این گروه ابا ورزد. اما گذر زمان ثابت کرد که هند نمیخواهد به کلی افغانستان را فراموش کند و با طالبان رابطه برقرار نکند. بسته شدن سفارت افغانستان در دهلی یکی از مواردی است که اراده هند به نزدیک شدن با طالبان را نشان میدهد. در هر دورهای دیلماسی هند در قبال افغانستان این فراز و فرودها را در خود دیده است. این فراز و فرودها را در این پادکست به بحث گرفتهایم. سخنرانان این برنامه آقای فردین هاشمی، استاد دانشگاه و مصطفی مدثر، کارشناس روابط بینالملل هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
روزگار سیاه ورزش زنان؛ «ما هم میتوانستیم، اگر میگذاشتند.»
زحل با حسرت به طرف تعمیر جمنازیوم نگاه میکند: «هرچند در آن زمان هم وقت برای تمرین دختران کمتر بود، اما با آن هم همان زمان محدود، برای ما یک فرصت نامحدود برای تقویت و پرورش هرچه بهتر خود در رشته ورزشیمان بود. تا بتوانیم با یافتن مهارت کافی، خود را آماده رقابت در مسابقههای بزرگ درون کشوری و برون کشوری کنیم.» در این حال زحل اشاره به مردانی میکند که بهجز من و خودش در دو سرک منتهی به جمنازیوم، لباس مخصوص ورزشی پوشیده و بیخیال همهچیز در حال دَوشند. آن گاه با حسادتی که در واژههایش جریان دارد، میگوید: «ما هم میتوانستیم، اگر میگذاشتند.» ترک ناگهانی و یکباره ورزش برای زحل و دیگر دخترانی که بهطور حرفهای ورزش میکردند، ضربه سنگینی بر روح و جان آنها وارد کرده و آنها را به زمین زد، و پس از آن بسیار به سختی دوباره خود را بلند کرده و سر پای شدند.
نشستهای بینالمللی درباره وضعیت زنان در افغانستان و تأثیرات آنها
از آغازین روزهای به قدرت رسیدن طالبان در کشور تا امروز، مساله زن و آزادی از جمله موارد مهم در برخورد و مواجهه با طالبان بوده است. هم در سطح بینالمللی، وقتی کشوری یا مقامی در قبال طالبان موقف گرفته از زن و آزادی گفته و هم در سطح داخلی، زنانیکه دست به مبازرههای خیابانی و مبارزات زیرزمینی زده، مانیفیست مبارزاتیشان مساله زنان، حق کار، تحصیل و آزادی آنان بوده است. اما پس از بیشتر از دو سال از حاکمیت طالبان در افغانستان، این گروه گوش شنوا برای چنین خواستههایی نداشته و به خواستههای کشورهای ذیدخل در قضایای افغانستان نیز در این راستا وقعی نگذاشتهاند. زنان نیز در داخل و خارج از کشور از پا ننشستهاند و بر مطالبات بر حقشان به رغم سرکوب شدید از سوی طالبان، بیشتر تاکید کردهاند. در این اواخر، مجامع بینالمللی نیز به مساله زنان در افغانستان توجه نشان داده، و در نشست اخیری که با محوریت موضوع زنان در حاکمیت طالبان در دوحه برگزار شد، شرکتکنندگان نشست، به حق تحصیل دختران تاکید کردند و از مبارزات زنان در داخل و خارج کشور حمایت کردند. با اینهمه، مهمترین سوالی که باید پرسیده شود، این است که تاثیرات چنین نشستها و مبارزههایی بر سرنوشت زنان در داخل کشور چیست؟ زنان معترض در تبعید و زنان معترض در داخل تا چی اندازه هماهنگ عمل کردهاند؟ موانعی که زنان در بیرون از کشور در راه مبارزه با آنها مواجه هستند، کدامهاست؟ این سوالات را مهمانان ما در این برنامه پاسخ دادهاند. سخنرانان این برنامه خانم منیژه باختری، سفیر افغانستان در اتریش، نگاره میرداد، معاون سفارت افغانستان در پولند و نیلوفر نعیمی، فعال حقوق زنان هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
همگرایی مخالفان سیاسی طالبان و موانع آن
در نشستهای اخیری که با اشتراک چهرهها و جبهات سیاسی مخالف طالبان در روسیه، تاجیکستان و اتریش برگزار شد، نشانههایی از همگرایی میان مخالفان از دستههای مخالف دیده میشد. اما پس از بیشتر از دو سال از حاکمیت طالبان، آنگونه که توقع مردم افغانستان است، چهرههای مخالف نتوانستهاند زیر یک چتر واحد سیاسی درباره راهکارهای مبارزه با طالبان به توافق برسند. دلیل این امر چیست؟ موانع بر سر راه همگرایی کدامها است؟ این پرسشها در سخنرانیهای مهمانان این پادکست پاسخ داده شده است. سخنرانان این پادکست محمد محق، پژوهشگر مطالعات اسلامی و عارف رحمانی، فعال سیاسی هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
۱۶ روز نارنجی با زنان؛ بستهشدن دانشگاه و افتادن در حلقه خشونت
من مادر شدهام و وقتی به جرم زن بودن به روزگار نکبت گذشتهام و حال ناامیدم و آینده مجهولم که بر هیچ و پوچ بودنش با این شرایط مطمئنم، میبینم، بارها آرزو میکنم که آنچه در بطنم در حال رشد است (دختر) نباشد. برای من حتا اجازه آوردن کتابهایم را هم ندادند. مادرم به شوهرم گفت که تا میتواند مرا از قلم و کتاب دور نگه دارد، چون سبب سر به هوایی من میشوند. منی که هیچ دوست و پناهی جز دانشگاه و کتاب نداشتم، امروز کیلومترها دور از دانشگاه و کتابهایم، در خانهای زندهگی میکنم که خبری از کتاب نیست و در این خانه هیچ دغدغهای جز خورد و خواب وجود ندارد. اینها با کلماتی چون رویاداشتن، آینده و علم بیگانهاند، خیلی بیگانه. همینطور که من اولین قربانی این خشونتها در این خاک زنستیز نیستم، آخرین هم نخواهم بود. این روایت صدها همنسل بیچاره و بیپناه من است که آرمانها و رویاهایمان را دزدیدند و ما در این گوشه تاریخ و در این کشور پیشتاز در بدبختی و نابودی علم و دانش، از قربانیان حلقه خشونت علیه زنان هستیم.
حالی که بغض بیوطنی و از دست رفتن دستاوردهایش در گلوی او گیر کرده است، با آهی از حسرت میگوید: «زندهگی قبل از سقوط کابل خیلی خوب بود. وضعیت مالیام خوب بود. در کشور خودم بودم. کار میکردم. چه کم یا زیاد، درآمد داشتم. از پس مصرفهای زندهگی برمیآمدم. رویاهایم را دنبال میکردم. موسیقی میآموختم و ترانه میسراییدم، اما اکنون همه را از دست دادهام.» این مسرت برایش پایدار نماند. زندهگی او همانند میلیونها زن و دختر افغان پس از حاکم شدن گروه زنستیز طالبان دگرگون شد. تمام دستاوردها، زحمتها و آرزوهایش فروپاشید. در کنار آن، حقوق انسانی از او و همجنسانش نیز سلب شد.
کودکی در لباس عروس؛ از ظلم پدر تا خزیدن به خانه شوهر
یک هفته از زندهگی مشترکش با آن مرد میگذرد و جو خفقان خانه خسر او را افسرده و دلنگران کرده است؛ زیرا شوهرش مردی ظالم و بیپرواست که جز همخوابی با آن کودک، با معنای واقعی ازدواج بیگانه است. در حالی که حنای دستش هنوز رنگ نباخته، انگار فریبا زندهگی خوش نوجوانی و جوانی را باخته است. با نقشهایی که روی دستانش ترسیم کرده است و هر روز کمرنگتر میشود، آرزوهایش نیز در حال نابود شدن است. قرار است این آرزوها بهزودی محو شود؛ زیرا او با مردی ازدواج کرده است که هرگز به او اجازه نمیدهد تا به خواست خودش زندهگی کند و به دنبال آرزوهایش قدم بردارد.
اخراج پناهجویان افغان از پاکستان: قصه تلخ مهاجرت و بیوطنی
براساس گزارشها، از تاریخ ۱۷ سپتامبر به اینسو، بیش از ۱۴۸ هزار پناهجوی افغان به صورت داوطلبانه به کشور برگشتهاند و یا هم توسط پولیس پاکستان اخراج شدهاند. دولت پاکستان اعلان کرده که باید ۱.۷ میلیون پناهجوی افغان که به صورت غیرقانونی در این کشور اقامت دارند، پاکستان را ترک کنند. در این روزها روزانه هزاران پناهجوی افغان از طریق گذرگاههای مرزی طورخم و اسپیسبولدک به افغانستان بازگردانده میشوند. در میان این پناهجویان، زنان، اطفال، افراد مسن و کسانی که جانشان در حاکمیت طالبان در خطر است، شامل هستند. حکومت موقت پاکستان بدون در نظرداشت حسن همجواری و بدون توجه به خواست نهادهای بینالمللی، هر روز بیشتر از روز قبل به اخراج پناهجویان شدت میبخشد. نهادهای بینالمللی از آنجایی که حکومت طالبان در رسیدگی به بازگشتکنندگان ناتوان است و فصل زمستان نیز از راه میرسد، از وقوع یک بحران انسانی دیگر هشدار داده است. چهرههای بینالمللی نیز از حکومت پاکستان خواسته تا طرح اخراج پناهجویان را بازبینی کند، اما آنچه را تا فعلا شاهد بودهایم، شدت بخشیدن این پروسه از سوی حکومت پاکستان بوده است نه بازنگری این طرح. در این پادکست شما نظرات سخنرانان برنامه را درباره این موضوعات خواهید شنید. سخنرانان این پادکست آقای افراسیاب ختک، فعال سیاسی در پاکستان، زمان سلطانی، پژوهشگر حوزه جنوب آسیا در سازمان عفو بینالملل و حسیبا عفت، عضو پیشین شورای ولایتی پروان هستند. برعلاوه، نظرات تعدادی از مخاطبان روزنامه ۸صبح در رابطه به اخراج پناهجویان افغان از پاکستان نیز در این پادکست شامل است. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
مردن در زیر درخت توت؛ قتلی که خودکشی خوانده شد
جسد مرده آیطلا را از زیر درخت توت پیدا کرده بودند. جای گلوله زیر گلویش بود و هر دو دستانش پر از خون بود. دامن سادهاش به رنگ خون گل زده بود. فردایش پولیسها آمدند و قضیه را بهنام «خودکشی» بسته کردند. برادر آیطلا میان مردم شان و منزلت داشت و زوردار آدم بود. دیگر کسی پشت قضیه نگشت. مادر آیطلا آن روز سکوت کرده بود. میگفتند که شوک دیده است. همه باور کردند که آیطلا دختر تیزهوش، خوشاندام و خوشلباس منطقه خودکشی کرده است. ملای مسجد هم جنازهاش را نخوانده بود. بعد از آن اتفاق، مادر آیطلا غم از دست دادن دختر را با حرف و حدیث مردم بغچهپیچ کرد و از منطقه کوچید.
روز ملی زبان اوزبیکی و راهاندازی بخش اوزبیکی در روزنامه ۸صبح
۲۹ میزان روز ملی زبان اوزبیکی است. به همین مناسبت، روزنامه ۸صبح بخش اوزبیکی خویش را فعال کرد. مخاطبان ما میتوانند پس از این تمام مطالب را برعلاوه فارسی، پشتو و انگلیسی، به اوزبیکی نیز بخوانند. برنامه این هفته اکساسپیس ۸صبح نیز اختصاص داده شده بود به تجلیل از روز ملی زبان اوزبیکی و راهاندازی بخش اوزبیکی در ۸صبح. در این برنامه فعالان و چهرههای فرهنگی افغانستان درباره اهمیت زبان اوزبیکی و تنوع فرهنگی در کشور سخنرانی کردند. از شما دعوت میکنیم نسخه ویرایششده این برنامه را بشنوید. لازم به ذکر است که سخنرانان برنامه به دو زبان اوزبیکی و فارسی سخنرانی کردهاند.
خاطرات کاج؛ ضجههای مادران در سوگ فرزندانشان
من در منطقهای زندهگی میکنم که بیشترین قربانیهای کاج را در خود جا داده است. مراسم سوگواری حاکم بر منطقه و صدای دعاخوانی، روضهخوانی، ختم قرآن با صدای ضجههای مادران بیانگر این است که خانوادههای قربانیان کاج بار دیگر در سوگ یکسالهگی از دست دادن عزیزانشان نشستهاند. از پنجره خانه سرم را بیرون میکشم چشمم به خانه یکی از دوستانم که در حادثه کاج زخمی شده بود میافتد و عاطفه زخمی را میپاید. بیشتر از همه میخواهم حال او را بدانم، هرچه میبینم نیست. شاید گورستان رفته باشد و به یاد سالگرد زهرا و یا هم نازنین گل آب برده است و میخواهد از آنان شکایت کند که چرا او را نیز با خود نبرده و تنها رها کردهاند. عاطفه پس از حادثه کاج و بسته ماندن دانشگاهها بهروی زنان، سلامتی روانیاش را از دست داده است و همواره با خود در گوشهای میگرید.
گفتوگوی روایتها (۱)؛ چیستی روایت و رابطه آن با شکلگیری جریانهای سیاسی
در افغانستان از هر مسأله و پدیدهای، خوانشهای مختلف و روایتهای گوناگون و گاهی متضاد وجود دارد. به همین دلیل، یک چهره تاریخی را عدهای قهرمان میخوانند و عده دیگر ضدقهرمان. این خوانشها و روایتها تنها به چهرهها و رویدادهای تاریخی خلاصه نمیشود، بلکه به مفاهیم نظری و گفتمانهای فکری و مسایل روزمره اجتماعی نیز تسری مییابد. باری، خوانش متفاوت از یک مساله یا یک پدیده و از زوایای مختلف به یک قضیه نگاه کردن، از ویژهگیهای یک انسان و درکل یک جامعه است؛ اما در افغانستان آنچه مساله را پیچیدهتر و چالشزا میسازد، تنشهای گفتاری در فضاهای مختلف بر سر این خوانشها و بنمایه قومی و ایدیولوژیک روایتها است. در کنار این، عدم موجودیت یک فضای سالم گفتوگو برای صاحبان فکر و نخبهگان جامعه و نبود فرهنگ گفتوگوی معطوف به ایجاد یا پیدا کردن راهحل باعث شده که روایتها، وسیلهای برای ایجاد تنش و نفاق بین گروههای مختلف قومی در کشور شود. برعلاوه، گفتوگوها را نیز از سطح نخبهگان به سطح عوام بکشاند و در نتیجه یک فضای ملتهب و مسموم شکل گیرد و منجر به امتناع گفتوگو شود. روزنامه ۸صبح نظر به مسوولیت خویش و ضرورتی که برای ایجاد چنین فضایی احساس میشود، سلسلهبرنامههایی را تحت عنوان «گفتوگوی روایتها» برگزار میکند. در این برنامهها نخبهگان جامعه را که قایل به گفتوگو میان روایتها هستند و گفتوگو را راهحلی برای بیرونرفت میدانند و همچنان از طرز فکر یا روایت خاص نمایندهگی میکند، دعوت میکنیم تا باهم گفتوگو کنند. در اولین برنامه خود روایت را معرفی کردهایم. این پادکست خلاصه برنامه است و سخنرانان در آن آقای داوود عرفان، دانشآموخته علوم سیاسی و عمر شریفی، استاد دانشگاه امریکایی افغانستان هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند. لازم به ذکر است که برای بهبود کارهای ما، پیشنهادات و انتقاداتتان را از ما دریغ نورزید.
روابط افغانستان و پاکستان: گذشته سیاه، آینده تاریک
روابط افغانستان و پاکستان تاریخچهای از تنشها و سوءظنها است. از زمان تأسیس کشور مستقل پاکستان در سال 1947 تاکنون، مناسبات دوجانبه افغانستان با پاکستان همواره دستخوش فراز و نشیب عمدتاً ناشی از اختلاف مرزی به جامانده از دورۀ هند بریتانیایی بوده است. در این پادکست شما درباره تاریخچه این روابط و عوامل تنش بین دو کشور همسایه خواهید شنید. سخنرانان برنامه دکتر ملک ستیز، پژوهشگر روابط بینالملل و افراسیاب ختگ، فعال سیاسی در پاکستان هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
آزاد شدم، اما به قیمت جان و جوانی
واپسین سوزن از تاروپودِ خستهی پوستم گذر کرد و هنوز پس از دو ساعت، دردش ترکم نکردهاست. آری عزیزم! یازده سالگی، پانزده سالگی، هفده سالگی گذشتند. من، آزمونهای زندگی را پشتسر گذاشتم و تابوها را شکستم. حالا کار میکنم و درس میخوانم، مانعی جز دردهای تنانه نیست. در پایان، آنان دانستند که بنا نیست دختر به بهانهی راه، دانشوری و دانایی، خانوادهاش را بدنام کند. آنها فهمیدند که یک دختر هم میتواند... اما دیر. مردم میگویند هنوز در جوشوخروشام و نمیدانند که همین زندگی در نوجوانی مرا پیر و شکسته ساخت. دختران خانوادهی ما رها شدند- چقدر زیباست که جملهای را با «رها شدند» به پایان ببری - آنها میخوانند، مینویسند، میآموزند و میآموزانند. آنها آزاد شدند. من آزاد شدم، اما بهنرخِ جان و جوانی....
گفتوگوی روایتها (۲)؛ چپگرایی در افغانستان
هواداران اندیشه چپ در افغانستان ۱۴ سال قدرت سیاسی را در این کشور در دست داشتند. بررسی نقطههای قوت و ضعف این گروه و عوامل شکست آن در افغانستان موضوع این پادکست است. در این برنامه روی عوامل و زمینههای ورود تفکر چپ در کشور، استراتژیها و پالیسیهای هواداران این اندیشه در افغانستان، عوامل سقوط و آموزهها و عبرتهای این تجربه برای امروز بحث شده است. سخنرانان این برنامه آقای امانالله شفایی، نویسنده و پژوهشگر علوم سیاسی و نویسنده کتاب چپگرایی در افغانستان و آقای عتیق اروند، نویسنده کتاب یا سوسیالیسم یا توحش هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
یک زن؛ حکایت رنج و رهایی
راستی، چه کسی گفته که زن وقتی دختر است، روشنی خانه پدر است؛ وقتی همسر میشود، ایمان شوهرش را کامل میسازد و وقتی مادر است، بهشت زیر قدمهایش است؟ چه کسی این جرئت را میکند که به زنها و به شریفهها این جملات کتابی را بخواند؛ جملاتی که فقط به درد پرساختن کاغذهای سفید میخورند. من دیدم زنی را که وقتی کودک بوده و در نوجوانی مانند مالی برای هزینه عروسی برادرش به بدل داده میشود. من دیدم زنی را که وقتی همسر بوده، آرامش نیافته، بلکه به وسیلهای برای تخلیه روانی و شهوانی مرد تبدیل میشود. من دیدم زنی را که مقابلم ایستاده و بهشت زیر قدمهایش نیست؛ اما با دستان خالی و با سرسختی، برای بهشتی ساختن دنیایش با هزار مانع میجنگد.
گفتوگوی روایتها (۱)؛ چیستی روایت و رابطه آن با شکلگیری جریانهای سیاسی
در افغانستان از هر مسأله و پدیدهای، خوانشهای مختلف و روایتهای گوناگون و گاهی متضاد وجود دارد. به همین دلیل، یک چهره تاریخی را عدهای قهرمان میخوانند و عده دیگر ضدقهرمان. این خوانشها و روایتها تنها به چهرهها و رویدادهای تاریخی خلاصه نمیشود، بلکه به مفاهیم نظری و گفتمانهای فکری و مسایل روزمره اجتماعی نیز تسری مییابد. باری، خوانش متفاوت از یک مساله یا یک پدیده و از زوایای مختلف به یک قضیه نگاه کردن، از ویژهگیهای یک انسان و درکل یک جامعه است؛ اما در افغانستان آنچه مساله را پیچیدهتر و چالشزا میسازد، تنشهای گفتاری در فضاهای مختلف بر سر این خوانشها و بنمایه قومی و ایدیولوژیک روایتها است. در کنار این، عدم موجودیت یک فضای سالم گفتوگو برای صاحبان فکر و نخبهگان جامعه و نبود فرهنگ گفتوگوی معطوف به ایجاد یا پیدا کردن راهحل باعث شده که روایتها، وسیلهای برای ایجاد تنش و نفاق بین گروههای مختلف قومی در کشور شود. برعلاوه، گفتوگوها را نیز از سطح نخبهگان به سطح عوام بکشاند و در نتیجه یک فضای ملتهب و مسموم شکل گیرد و منجر به امتناع گفتوگو شود. روزنامه ۸صبح نظر به مسوولیت خویش و ضرورتی که برای ایجاد چنین فضایی احساس میشود، سلسلهبرنامههایی را تحت عنوان «گفتوگوی روایتها» برگزار میکند. در این برنامهها نخبهگان جامعه را که قایل به گفتوگو میان روایتها هستند و گفتوگو را راهحلی برای بیرونرفت میدانند و همچنان از طرز فکر یا روایت خاص نمایندهگی میکند، دعوت میکنیم تا باهم گفتوگو کنند. در اولین برنامه خود روایت را معرفی کردهایم. این پادکست خلاصه برنامه است و سخنرانان در آن آقای داوود عرفان، دانشآموخته علوم سیاسی و عمر شریفی، استاد دانشگاه امریکایی افغانستان هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند. لازم به ذکر است که برای بهبود کارهای ما، پیشنهادات و انتقاداتتان را از ما دریغ نورزید.
ويژهبرنامههای سالگرد سقوط جمهوریت (۴)؛ سرگذشت نیروهای امنیتی پیشین از صعود تا سقوط
نیروهای امنیتی حکومت پیشین قربانیان بیصدا و فراموششدهای هستند و چنانکه در ۲۰ سال گذشته در جنگ با گروههای افراطی مثل طالبان قربانی داده، هنوز نیز قربانی میدهند. برای حرمت به ایثار این سربازان و به پاس خدماتی که انجام داده، این برنامه به نیروهای امنیتی پیشین و سربازان افغانستان اختصاص داده شده و در آن به ضعفهای ارتش و عوامل فروپاشی آن پرداخته شده است. سخنرانان این برنامه آقای عبدالقیوم رحیمی، والی حکومت پیشین در ولایتهای هرات و لوگر، بسمالله تابان، رییس عمومی مبارزه با جرایم جنایی در حکومت پیشین و مسعود مصمم، افسر نیروهای ویژه ارتش پشین هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
ويژهبرنامههای سالگرد سقوط جمهوریت (۱)؛ چرا دولتها در افغانستان به ثبات و پایداری نمیرسد؟
در بیش از چهار دهه گذشته در افغانستان انواع نظامهای سیاسی روی کار آمده و پس از مدتی سقوط کرده است. پس از کودتای داوودخان علیه ظاهرشاه و اعلان حکومت جمهوری از سوی وی، هر نظامی که در کشور روی کار آمده، عمر طولانی نداشته و پس از مدتی به سرنوشت سقوط مواجه شده است. در میان این نظامها، جمهوری متاخر بیشترین عمر را داشته و امیدها این بود که این نظام به ثبات برسد و افغانستان را در مسیر رشد و توسعه قرار دهد؛ اما دیدیم که جمهوریت ۲۰ ساله نیز در ۱۵ آگست سال ۲۰۲۱ به سرنوشت نظامهای قبل از خودش دچار شد و سقوط کرد. علت این آمدنها و رفتنها چیست و چرا هیچ نظم سیاسی نتوانسته در افغانستان پایدار بماند؟ در این پادکست این مسأله واکاوی شده است. سخنرانان برنامه دکتر نظیف شهرانی، استاد تاریخ در دانشگاه اندیانای امریکا، دکتر عمر صدر، پژوهشگر و سلیمان آشنا، خبرنگار هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
ویژهبرنامههای سالگرد سقوط جمهوریت (۳)؛ طالبان و سیاست حذف زنان
دو سال از سقوط کابل به دست طالبان میگذرد. این گروه در این دو سال زنان را از عرصههای اجتماعی کاملاً حذف کرده و رهبرانش هر روز محدودیتهای تازهای را بر کار و آموزش زنان وضع میکنند. در کنار این، مقاومت زنان به شکل اعتراضهای خیابانی نیز در این دوره مثالزدنی است. در این پادکست شما دیدگاه مهمانان برنامه را درباره اعتراضات زنان، دورنمای این اعتراضات، مشکلات و چالشهای فرا راه آن و تجربههای دختران معترض در زندانهای طالبان را میشنوید. سخنرانان در این پادکست منیژه باختری، سفیر افغانستان در اتریش، عاطفه طیب، کنشگر اجتماعی، رامین کمانگر، پژوهشگر و رشمین جوینده، یکی از دختران معترض در کابل هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
دوست دارم به تمام گلولههای جهان نگاهی بیاندازم، آنها ما را از چی میترسانند؟!
دوست دارم به تمام گلولههای جهان نگاهی بیاندازم، آنها ما را از چی میترسانند؟! در واقع جنگ ترسناک نیست، اینکه هیچ نقشی در جنگ نداشته باشی، ترسناک است. من اینجا هستم، ردای بر تن در کنار آتش نشسته ام. بیک به دستم و کتابم را بغل کرده ام، سعی دارم صدا های اطرافم را نشنوم، فلسفه میخوانم، گفتههای دکارت با بوی باروت یکی شده است. فلسفه در وسط کوه ها در حالی که آفتاب مستقیم به فرقم میزند و بی حوصلهام کرده است، ترکیب احمقانهی بهنظر میآید. اما، احمقانهتر این جنگ است. جنگی که گویا پایانی ندارد. با خود فکر میکنم نکند اینجا در دل کوه دور از خانههایمان ماندگار شویم...
پادکست «سخن زن» بخش شنیداری روایتهای زنان، زندهگینامه زنان و مطالب مرتبط به زنان میباشد.
دیاسپوراهای افغانستان؛ نیروهای کارا یا سرگردان؟
تحول سیاسی در هر کشوری باعث میشود تا عدهای از نخبگان، زادگاهشان را ترک کنند و ساکن کشورهای دیگر شوند؛ اما این جابهجایی به هیچ عنوان به معنای بریدن از کشور زادگاه نیست، بلکه در طول تاریخ کسانی که به دلایل مختلف مجبور به ترک زادگاهشان شده، به روشهای گوناگون احساس تعلقشان را با کارهای فرهنگی، سیاسی و بشردوستانه نسبت به کشور مبدأ نشان دادهاند. تحولات چند دهه اخیر در افغانستان نیز تعداد زیادی دیاسپورا روی دست کشور گذاشته و امروزه تعداد زیادی از نخبهها در کشورهای جهان پراکندهاند. درباره دیاسپوراها مهمترین سوال کاراییشان برای کشور زادگاه است. اینکه دیاسپوراها نیروهای کارا برای کشورهای اولشان هستند یا نیروهای سرگردانند که پس از مدتی در کشورهای میزبان گم میشوند؟ در این پادکست این سوال پاسخ داده شده است. روزنامه هشت صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
فعالیتهای روزافزون داعش خراسان؛ تهدید چقدر جدی است؟
روزنامه ۸صبح گزارش تحقیقیای را درباره فعالیتهای روزافزون داعش خراسان در زیر سایه طالبان نشر کرده است. یافتههای این گزارش نشان میدهد که با به قدرت رسیدن طالبان، زمینه برای سربازگیری داعش در افغانستان بیشتر مهیا شده و تحرکات این گروه فزونتر شده است. پرسش اصلی اما این است که داعش چگونه میتواند روایت دینی طالبان را به چالش بکشد و سربازانش را به جنگ با گروهی بکشاند که ادعای تطبیق اسلام را دارد؟ پرسش دیگر هم اینکه تهدید داعش برای افغانستان چقدر جدی است؟ آیا گروهی که در عراق و سوریه شکست خورده، سر از افغانستان درخواهد آورد؟ با شنیدن این پادکست به جواب این پرسشها دست خواهید یافت. سخنرانان در این برنامه آقای آرین شریفی، عبدالصمد صمدی و علیسجاد مولایی هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
حادثات بدخشان و مسیر تازه بنیادگرایی در شمال کشور
در هفتههای اخیر دو انفجار در بدخشان رخ داد. در انفجار اول معاون والی طالبان برای بدخشان کشته شد و انفجار دوم هنگام برگزاری مراسم تشییع جنازه این فرمانده طالبان رخ داد. این حادثات حدس و گمانهایی را درباره حذف فزیکی فرماندهان غیرپشتون طالبان به همراه داشت؛ از آنجایی که این حادثات با بحث و جدلها درباره اسکان نیروهای طالبان پاکستانی در شمال افغانستان همزمان شد، این فرضیه را نزد برخیها تقویت کرد که طالبان پشتون فرماندهان غیرپشتون این گروه را مانعی بر سر راه اسکان طالبان پاکستانی در شمال افغانستان میدانند و لذاست که به حذف فزیکی آنها میپردازند. هر چی هست، این مسایل حکایت از مسیر تازه بنیادگرایی در شمال کشور دارد. در این پادکست شما نظریات مهمانان برنامه را درباره این موضوع خواهید شنید. سخنرانان این برنامه آقای عبدالله خنجانی و حسین احسانی هستند. آقای احسانی طی یک سفر پژوهشی از نزدیک ساحات شمال کشور را دیده و از مشاهداتش در این مناطق میگوید. آقای خنجانی نیز به عنوان خبرنگار با تحولات کشور آشناست و تحلیلهایش را درباره اوضاع در شمال کشور ارایه میکند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
حقابه هلمند و نزاعها بر سر آن
(بررسی کارشناسانه بحران کمآبی، حقابه و سوءمدیریت آبها)
تنش بر سر حقابه از رود هلمند هر از گاهی میان افغانستان و ایران بالا میگیرد. در روزهای پسین نیز این موضوع به سرخط خبرها مبدل شده است. در این پادکست شما نظرات کارشناسان حوزه آب و محیط زیست را درباره حقابه، کمآبی و سوءمدیریت آبها در ایران میشنوید. کارشناسهایی که در این پادکست صحبت کرده نیکآهنگ کوثر، فعال حوزه آب و محیط زیست، نجیبآقا فهیم، کارشناس آب و عضو تیم مذاکره کننده آب و مرضیه حسینی، کاندید دکترای دیپلماسی آب هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکند.
بایدها و نبایدهای رسانههای مستقل در دوران حاکمیت طالبان
پس از روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان فعالیت رسانههای مستقل در کشور متوقف شد و این رسانهها یا پایگاههایشان را به خارج از کشور منتقل کردند و یا هم تن به سانسور طالبان دادند. رسانههای مستقر در خارج از کشور فعلاً با چالشهای زیاد مواجهاند؛ از جمله تهدیدهای امنیتی، کمبود منابع و پوشش خبرهای مربوط به طالبان. در این پادکست به بایدها و نبایدها و موانع رسانههای مستقر در خارج از کشور پرداختهایم. مهمانان بحث فیصل کریمی، پژوهشگر روزنامهنگاری در دانشگاه استنفورد و مجیب مهرداد، روزنامهنگار، هستند. شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکنیم.
اندیشکدههای امریکایی و مساله طالبان
در این پادکست ساختار اندیشکدههای امریکایی و اتاقهای فکر در این کشور معرفی شده است. همچنان نقش این اتاقها در تصمیمگیری و تصویر افغانستان در این اندیشکدهها، از دیگر موضوعاتی است که در این پادکست به آنها پرداخته شده است. شما را به این شنیدن نسخه صوتی برنامه توییتر اسپیس روزنامه ۸صبح دعوت میکنم.
عملکرد جوخههای سایبری گروههای افراطی با تأکید بر پروپاگندای رسانهای گروه طالبان
با رونق گرفتن رسانهها و شبکههای اجتماعی در دنیای مدرن، گروههای بنیادگرا نیز بخش دیگری را در تشکیلاتشان افزودند: جوخههای سایبری. کار این جوخهها پیش بردن جنگ روانی، ایجاد پروپاگندای رسانهای، انحراف و مدیریت افکار عامه و تبلیغات به نفع این گروهها است. گاهی کاربران بیطرف نیز ناخواسته به این دستگاه رسانهای و پروپاگندا میپیوندند. طالبان نیز با پیروی از سایر گروههای افراطی، چنانکه در ارتششان کندک انتحاری دارند، جوخه سایبری نیز دارند. در جریان جنگ جمهوریت با این گروه، برخی فعالان رسانهای بر این باور بودند که طالبان نخست ولسوالیها و ولایتها را در توییتر و فیسبوک، و سپس در روی زمین سقوط میدهند. پیشبرد این جنگ روانی در آن زمان، کار همین جوخه سایبری طالبان بود. فعلاً نیز این نیروها بیکار ننشسته و دست به تبلیغات و ایجاد پروگاندا در رسانههای اجتماعی میزنند.
در این پادکست با شیوهها و استراتژیهای گروهای افراطی در فضای سایبر آشنا میشوید. و اینکه چی کار کنیم تا ناخواسته در شبکههای اجتماعی به دام پروپاگندای این گروهها نیفتیم. سخنرانان این پادکست آقای علیرضا حسینی، پژوهشگر رسانههای اجتماعی و دکتر ویدا مهران، استاد روابط بینالملل در دانشگاه اگستر هستند. شما را به شنیدن این پادکست دعوت میکنیم.
زن و آزادی؛ تعامل احکام شرعی، قوانین وضعی و اعلامیههای جهانی با زنان
زنان در طول تاریخ مورد ظلم و تبعیض جامعه قرار گرفتهاند. از احکام شرعی که تبیین آنها توسط مردان صورت گرفته تا قوانینی که واضع آنها مردان بوده، همهگی به نحوی در سرکوب زنان و به حاشیه راندن آنان سهم داشتهاند. پس از جنگ جهانی دوم و به راه افتادن جنبشهای زنانه در غرب، گامهایی برای احقاق حقوق زنان در جامعه برداشته شده است. با تاسی به اعلامیههای جهانی و کنوانسیونهای بینالمللی کوشیده میشود تا راههایی برای سهم گرفتن زنان در عرصههای مختلف و برابری حقوق آنان با مردان جستوجو شود.
در این پادکست شما با سیر تعامل این قوانین با زنان در طول تاریخ آشنا میشوید. برعلاوه، اینکه اعلامیههای جهانی تا چی اندازه برای تحقق برابری میان زنان و مردان کارا افتیده و زمینههای تطبیق آنها در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه چگونه است نیز یکی از بخشهای بحث در این پادکست است. بتول حیدری، استاد دانشگاه و نازیلا جمشیدی، فعال حقوق بشر سخنرانان این برنامه هستند.
نظام سیاسی متمرکز و غیرمتمرکز برای افغانستان
در جریان بیش از پنج دهه اخیر انواع نظام سیاسی در افغانستان روی کار آمده و پس از مدتی سقوط کرده است. از کودتای سال ۱۳۵۲ که باعث سقوط نظام شاهی شد شروع تا فعلاً که طالبان بر کشور حاکم هستند، هیچکدام از انواع نظام سیاسی در کشور پایدار نبوده است. بیشترین عمر را در این میان، نظام جمهوری اسلامی داشته که حدود ۲۰ سال دوام و بالاخره در ۱۵ آگست سال ۲۰۲۱ به دست طالبان سقوط کرد.
به باور برخی از کارشناسان، یکی از دلایل اصلی این آمدنها و رفتنها متمرکز بودن قدرت در نظامهای سیاسی بوده است. بهنحوی که قدرت در دست یک گروه یا شخص یا یک حلقه متمرکز بوده و دیگران خودشان را در قدرت سهیم نمیدیدند؛ به این دلیل، مخالفتها و مبارزهها علیه نظامها شکل گرفته و باعث سقوط آنها شده است. در این پادکست از مهمانان برنامه پرسیدهایم که کدام نوع نظم سیاسی برای معضله قدرت در افغانستان راهحل است تا بازتابدهنده تنوع قومی، زبانی و فرهنگی تمام شهروندان کشور باشد؟ آیا فدرالیسم را برای آینده سیاست در افغانستان میتوان بهمثابه یک نظم سیاسی ایدهآل در نظر داشت؟ زمینههای تطبیق فدرالیسم در کشور کدامها است؟ مهمانان این برنامه غفران بدخشانی، نویسنده و فعال سیاسی و مجیب مهرداد، روزنامهنگار، هستند. شما را به شنیدن این برنامه دعوت میکنیم.
بازخوانی پرونده ایبتآباد؛ نامه ظواهری به بنلادن چه نکاتی را در مورد روابط طالبان با القاعده فاش میکند؟
روزنامه ۸صبح به نسخهای از آخرین نامه ایمنالظواهری به بنلادن، رهبران کشتهشده شبکه القاعده، دست یافته است. اصل نامه به زبان عربی است و در بردارنده نکاتی درباره روابط القاعده با سایر گروههای تروریستی، از جمله طالبان است. در این نامه چهار سناریو برای طالبانی که پس از حمله ۱۱ سپتامبر، نظام امارتشان در افغانستان متلاشی شد، پیشبینی شده است. این نامه در قالب یک ویژهنامه از سوی روزنامه ۸صبح منتشر شد. در این پادکست شما با جزییاتی از نامه درباره روابط طالبان با القاعده آشنا میشوید. مهمانان این بحث دکتر آرین شریفی، استاد مطالعات امنیتی در دانشگاه پرینستن، محمد محق، پژوهشگر مطالعات اسلامی و قیوم رحیمی، والی هرات در حکومت پیشین، هستند.
روابط پاکستان با طالبان؛ از جنگ با تیتیپی تا دوستی با طالبان در افغانستان
اسلامآباد در مواجهه با طالبان در افغانستان و طالبان در پاکستان سیاست یک بام و دو هوا را در پیش گرفته است. از آنجایی که خاستگاه هر دو گروه یکی است و استراتیژیشان نیز برای براندازی حکومتهای مرکزی در دو سوی خط دیورند همسان است، دولت پاکستان در تعریف سیاسیای که از طالبان دارد، آنها را به دو بخش طالبان افغان و طالبان پاکستان تقسیم میکند. بنابراین، میتوان گفت که دولت پاکستان با دو رویکرد متضاد در برابر دو گروه، که ماهیت و ذات هردو یکی است، تازهگیها با درد سر بزرگی مواجه شده است. حملات طالبان پاکستانی در خاک این کشور افزایش یافته و طالبان در افغانستان نمیخواهند که در مبارزه با همگروهانشان در آن سوی خط دیورند با دولت پاکستان همکاری کند. هرچند که امید دولت پاکستان در ابتدای حاکمیت طالبان در افغانستان چنین بود و این گروه نیز به اسلامآباد وعده سپرده بود که در پیکار با این گروه آنان را کمک خواهد کرد؛ اما دیده میشود که پیوندهای عمیق ایدیولوژیک و تباریی که میان دو گروه در دو سوی خط دیورند وجود دارد، مانع از این همکاری بین طالبان افغانستان و اسلامآباد شده است.
در این پادکست شما نظریات کارشناسان امور پاکستان را میشنوید که درباره سیاستهای اسلامآباد در قبال طالبان صحبت میکنند. سخنرانان این برنامه فردوس کاووش، روزنامهنگار، مصطفا مدثر، تحلیلگر، مرضیه حسینی، خبرنگار و دوکتورای دیپلوماسی آب و علیسجاد مولایی، تحلیلگر هستند.
برخورد طالبان با نظامیان پیشین؛ از عفو عمومی تا بازداشت، شکنجه و کشتار
طالبان پس از آنکه برای بار دوم به قدرت رسیدند، در نخستین روزها ملا هبتالله، رهبر این گروه، فرمانی مبنی بر عفو عمومی مخالفان صادر کرد. این فرمان در حالی صادر شد که در همان روزها و روزهای پس از آن، جنگجویان طالب، شهر به شهر و کوچه به کوچه نظامیان حکومت پیشین را تعقیب و بازداشت میکردند. این روند، علیرغم فرمان رهبر طالبان، تاکنون ادامه دارد. ویدیوهای زیادی از شکنجه، بازداشت و قتل نظامیان دولت پیشین، در شبکههای اجتماعی مدام دست به دست میشود. در این برنامه توییتراسپیس روزنامه ۸صبح، نظرات مهمانان برنامه را درباره برخورد طالبان با نظامیان پیشین پرسیدهایم. مهمانان برنامه آقای مسعود اندرابی، وزیر داخله در حکومت پیشین، تابش فروغ، فعال سیاسی و سنجر سهیل، صاحب امتیاز روزنامه ۸صبح هستند.
گفتوگو با خانواده دلاورزی درباره سرنوشت الاهه دلاورزی
الاهه دلاورزی یکی از قربانیان خشونت جنسی جنگجویان طالب در افغانستان است. دختری که به تاریخ ۳۰ آگست ۲۰۲۲ ویدیویی از خود در شبکههای اجتماعی منتشر کرد و گفت که سعید خوستی، سخنگوی پیشین وزارت داخله طالبان، نخست بر او تجاوز کرده و سپس بهگونه اجباری با وی نکاح کرده است. پس از انتشار این ویدیو، خانواده دلاورزی تحت فشار طالبان قرار گرفتند و الهه مجبور شد که به کمک یکی از نهادهای حقوق بشری قاچاقی به پاکستان برود. طالبان بازهم آرام ننشستند و او را از اسلامآباد اختطاف کردند. الهه در حال حاضر در زندان طالبان به سر میبرد. خانوادهاش میگویند که شماری از نهادها به آنها خیانت کرده و نشانی اقامت الهه را با عُمال طالبان در پاکستان شریک ساخته است. دو خواهر الهه دلاورزی، صدف و سودابه، در یک گفتوگوی اختصاصی با روزنامه ۸صبح درباره ماجراهای که بر الهه رفته است، صحبت میکنند.
تاراج معادن افغانستان از سوی طالبان
منابع زیرزمینی در افغانستان یکی از دلایل منازعات چند دهه اخیر در کشور بوده و هرگروهی به محض رسیدن به قدرت، چشم به تاراج و چپاول ذخایر زیرزمینی کشور داشته است. طالبان نیز پس از رسیدن دوباره به قدرت، منابع و ذخایر زیرزمینی کشور را تاراج کردهاند. بهعنوان مثال، میتوان از قرارداد استخراج نفت حوزه دریای آمو با چین یاد کرد. درحالیکه طالبان مشروعیت داخلی و بینالمللی ندارند و به لحاظ حقوقی واجد شرایط برای عقد قراردادهای کلان ملی نیستند، بازهم چین با حکومت این گروه قرارداد استخراج نفت بسته است. نمونه دیگر، در اختیار گذاشتن ذخایر زغالسنگ به پاکستان از سوی طالبان است. در این برنامه نظرات مهمانان را درباره ابعاد مختلف تاراج معادن از سوی طالبان پرسیدهایم. سخنرانان این برنامه داوودشاه صبا، وزیر معادن و صنایع در حکومت پیشین، خدیجه جوادی، معین تخنیکی این وزارت و سیدزمان هاشمی، کارشناس حقوق معادن هستند.
نقشه راه برای آینده افغانستان؛ ادبیات
گفتهاند که ادبیات اگر همه چیز نباشد، هیچ چیزی نیست. به این دلیل، در وضعیتی که دار و ندار کشور به یغما رفته، در این برنامه روی ادبیات بحث کردهایم. جریانهای ادبی در ۲۰ سال جمهوریت در افغانستان داشت کمکم پا میگرفت. نشستهای ادبی برگزار میشد، کتاب منتشر میشد، شب شعر برگزار میشد، اشعار اعتراضی سروده میشد و زمینه برای تمام فعالیتهای ادبی در کشور مهیا بود؛ اما فعلاً که کشور در کام یک گروه ضد ادبیات و ضد فرهنگ فرورفته، تکلیف ادبیات چیست؟ آیا ادبیات میتواند به خلق رویا و امید برای نسل گیرمانده در باتلاق کمک کند؟ آیا در چند سال آینده شاهد شکلگیری جریانهای ادبی در خارج از کشور خواهیم بود؟ ادبیاتچیهای کشور وقتی از شوک سقوط برآیند، آیا قادر به خلق روایت مقاومت علیه بدویت طالبان خواهند بود؟ این سوالات را پیشروی مهمان این بحث گذاشتهایم. مهمانان بحث آقای کاوه جبران، شاعر و نویسنده، و آقای سیدرضا محمدی، شاعر، هستند.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی منع زنان از کار و آموزش
طالبان پس از تسلط بر افغانستان محدودیتهای زیادی بر زنان و دختران وضع کردهاند. از اخراج کارمندان خانم از دفاتر ملکی و نظامی گرفته تا محروم کردن آنان از رفتن به مکتب، دانشگاه و کار در موسسات داخلی و خارجی. درکل، طالبان زنان را در افغانستان از تمام عرصههای زندگی حذف کرده و جامعه را کاملاً چهره مردانه دادهاند. بحث جدی در این مساله پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این اقدام برای جامعه است. جامعهای که نصف نفوس آن از ابتداییترین حقاش محروم باشد، چی نسلی در دامن آن پرورده خواهد شد؟ جامعهای که در آن زنان باسواد خانهنشین شوند و مردان بیسواد تنها به این دلیل که مردند و تفنگ بر شانه حمل میکنند، از تمامی حقوق برخوردار باشند، آیندهاش چگونه خواهد بود؟ این پرسشها و پرسشهای دیگر در این رابطه را با دو مهمان توییتر اسپیس روزنامه ۸صبح در میان گذاشتهایم. سخنرانان این برنامه، محترم حسنا جلیل، معین وزارت داخله در حکومت پیشین و زرقا یفتلی، فعال حقوق زنان میباشند.
تشکیل جریانهای سیاسی در خارج و تاثیر آن بر اوضاع داخل کشور
پس از تسلط طالبان بر افغانستان اکثر فعالان سیاسی کشور را ترک کردند، فعالیت احزاب متوقف شد و عملاً میدان بازی سیاسی برای کارگزاران سیاسی در داخل کشور، از سوی طالبان قبضه شد. در چنین شرایطی شاهد شکلگیری برخی جریانهای سیاسی در خارج کشور بودهایم. در رأس اکثر این جریانها دانهدرشتهای سیاست چند دهه اخیر در افغانستان حضور داشتهاند؛ اما در مدت بیش از یکونیم سال کدام دستاورد ملموس و تحرکی تأثیرگذاری را از سوی این جریانها شاهد نبودهایم. سوال اصلی پیش روی این جریانها این است که وقتی میدان سیاستورزی در داخل کشور را در دست ندارند، چه دستاویزی را برای بازی سیاسی در افغانستان در اختیار دارند؟ تأثیرگذاری چنین جریانهایی در خارج از کشور بر اوضاع داخل چیست؟ این پرسشها و پرسشهای دیگر از این دست را با مهمانان این هفته توییتر اسپیس ۸صبح در میان میگذاریم. مهمانان برنامه داوود ناجی، فعال سیاسی و نجیبالله عزیزی، سخنگوی جریان صلح و اعتدال به رهبری حنیف اتمر هستند.
آینده آموزش در افغانستان
در این برنامه دکتر میرویس بلخی، وزیر معارف در دولت پیشین و عزیزالله رویش، معلم، درباره آموزش در حاکمیت طالبان صحبت میکنند. مهمانان برنامه به این پرسشها پاسخ میدهند: آیا آموزش آنلاین میتواند جای خالی آموزش حضوری را در افغانستان پر کند؟ آنهم در شرایطی که در اکثر نقاط افغانستان مردم دسترسی به انترنت ندارد. چگونه میتوان با تمسک به آموزش، آینده افغانستان را ساخت؟
نصاب آموزشی طالبان؛ موانع و عواقب
روزنامه ۸صبح در یک گزارش تحقیقی دریافته که طالبان پس از توافق دوحه دست به ساختن نصاب تعلیمی برای مکاتب افغانستان زدهاند. در این برنامه به بررسی نصاب طالبان پرداخته شده است. اینکه با وجود چنین نصابی آینده آموزش در افغانستان چه خواهد شد؟ آیا با چنین نصابی و تحت حاکمیت طالبان آموزش مفید بوده میتواند یا خیر؟ مهمانان برنامه به این پرسشها پاسخ میدهند. آقای سردارمحمد رحیمی، معین سواد حیاتی معارف در نظام پیشین، محمد محق، سفیر پیشین و مدیر مسوول روزنامه ۸صبح، حضرت وهریز، مدیر مکتب آنلاین دریچه و عبدالرحیم احمد پروانی مهمانان برنامه هستند.
طاهر بدخشی و بازخوانی تفکر ملی در افغانستان
طاهر بدخشی یکی از فعالان سیاسی تاریخ معاصر افغانستان است. وی نظریهپرداز حل عادلانه مسایل ملی در افغانستان به شمار میرود. طرفداران وی به این باورند که درک بدخشی از منازعه در افغانستان درست بوده و راهحلی را که پیشنهاد کرده، راه برونرفت از مشکلات کشور است. در این برنامه آقای عبدالطیف پدرام، یکی از کسانی که حضور آقای بدخشی را درک کرده و به گفته خودش، اکثر صحبتهای بدخشی را نوشته، درباره آقای بدخشی و نظریه ستم ملی وی صحبت میکند. دیگر مهمان برنامه آقای داوود ناجی، فعال سیاسی، است. ناجی از طرفداران نظریه حل عادلانه مساله ملی در افغانستان است. آقای عمر صدر، پژوهشگر و فعال سیاسی همچنان مهمان برنامه است و نظرش را درباره اندیشه سیاسی آقای بدخشی بیان میکند. آقای مجیب مهرداد، شاعر و همدیار آقای بدخشی، شرحی بر تیوری ستم ملی آقای بدخشی ارایه میکند.
En liten tjänst av I'm With Friends. Finns även på engelska.